- ۰ نظر
- ۲۲ اسفند ۹۳ ، ۰۰:۵۲
سه نظریه درباره ساخت درونی شهر ها
1-نظریه چند هسته ای
2-نظریه دوایر متحدالمرکز
3-نظریه قطاعی
ساخت دوایر متحدالمرکز ( نظریه ارنست برگس (
این طرح بهعنوان نظریهاى متحدالمرکزى شناخته شده است. الگوى ساخت شهر بر این اصل استوار است که توسعه شهر از ناحیه مرکزى به طرف خارج شهر صورت گرفته و تعدادى مناطق متحدالمرکز را تشکیل مىدهد. این مناطق، با ناحیهٔ مشاغل مرکزى شروع شده و بهوسیلهٔ منطقهٔ در حال تحول احاطه مىشود، که خود در حال تبدیل به ادارات و صنایع سبک بوده و به واحدهاى مسکونى کوچکترى تبدیل مىشوند. این قسمت، ناحیهاى است که مهاجرین شهر به طرف آن جلب مىگردند و به نوبهٔ خود یا مسکن کارگران است یا محل بعضى از ساختمانهاى قدیمى شهر. بالاخره منطقهٔ سفرکنندگان در بیرون منطقه ساخته شدهٔ شهر قرار دارد. قسمت اعظم منطقه سفرکنندگان، احتمالاً بهصورت اراضى باز است. اما دهکدههائى که در داخل آن وجود دارد، اغلب خصوصیات خود را تبدیل به سکونتگاههاى خوابگاهى مىنمایند.
ساخت قطاعى شهر ( نظریه همر هویت )
در توجیه نظریه ساخت قطاعى شهر باید گفت که: چنین توسعهاى را نمىتوان مغایر با نظریهٔ دوایر متحدالمرکز دانست. بلکه، تغییر و تعدیلى در جهات مختلف این نظریه است. برخلاف نظریه دوایر متحدالمرکز در نظریهٔ ساخت قطاعى شهر، شهرها نمىتوانند براى همیشه حالت دایرهاى شکل بودن مناطق داخلى خود را حفظ کنند. بلکه، حالت قطاعى بیش از دایرهاى زمینهٔ مساعدى را جهت توسعهٔ بهدست مىآورد. در این نظریهٔ عامل اجارهٔ خانه مىتواند بهعنوان راهنما، مطالعهٔ شهر را عملى سازد. ساخت مهمترین اصول تشکیلدهندهٔ نظریه قطاعى شهرها را مىتوان به شرح زیر مورد مطالعه قرار داد:
نخست آنکه منطقهٔ واحدهاى مسکونى گرانقیمت از کانون اصلى خود در طول خطوط شبکه رفت و آمد شروع به توسعه مىکند؛ و چنین واحدهائى به طرف زمینهاى دور از خطر سیلاب و عوامل آلودهکنندهٔ محیط زیست، قرار گرفته است.
واحدهاى مسکونى با اجاره بهاء بیشتر، به سوى فضاهاى باز و دور از محدودیتهاى نامساعد طبیعى قرار دارد و جابجائى ساختمانهاى ادارى و تجاری، توسعهٔ واحدهاى مسکونى گرانقیمت را در جهت عمومى عملى مىسازند.
آپارتمانهاى لوکس اجارهای، در مجاورت بخشهاى تجارى و منطقهٔ مسکونى قدیمى شهر بهوجود مىآیند، و این در حالى است که واحدهاى خودیار گرانقیمت شهر، بهطور اتفاقى و بىهدف و نامنظم جابهجا نمىشوند. بلکه، چنین مناطقى یک یا چند قطع زمین معین را جهت توسعه انتخاب مىکنند. مناطق صنعتى شهر نیز، در طول خطوط آهن و راهها و در دسترس منابع آب بهوجود مىآیند و بهصورت زنجیرهاى توسعه پیدا مىکنند. از طرف دیگر، تمایل به توسعهٔ مثلثى شکل در مناطق داخلى شهرها، بیش از حالت دایرهاى مىباشد.
در ساخت قطاعى شهر، راههاى شعاعى از مرکز شهر به اطراف کشیده مىشود و عامل دسترسى به این راهها و یا دورى از آنها، قیمت زمینهاى شهرى را در مناطق مختلف شهر تعیین مىکند.
۱. مرکز تجارى شهر ، ۲. عمده فروشى و صنایع سبک ، ۳. منطقه مسکونى با درآمد کم
۴. منطقه مسکونى با درآمد متوسط ، ۵. منطقه مسکونى با درآمد بالا
ساخت طبیعى شهرها
این نظریه، بر مبناى ویژگىهاى جغرافیائى شهر استوار است. بدین صورت که مشخصات طبیعى شهر و خصیصههاى فرهنگى مردم، ساخت حوزهٔ طبیعى شهر را معلوم مىنماید. این نوع شهرها معمولاً تابع کامل فرم و خصوصیات آب و هوائى و مسائل و عوامل اجتماعى بوده و در حقیقت، طبیعت و انسانها در فرمگیرى شهر دخالت مستقیم داشتهاند.
ساخت چند هستهاى )نظریهٔ ادوارد اولمن و چانسى هاریس )
اساس این تئورى بر این اصل قرار دارد که شهرهاى کوچک تنها داراى یک مرکز و یا هسته واحد مىباشند. اما شهرهاى بزرگ امروزی، همگى داراى هستههاى متعددى هستند که در داخل شهرها، ارتباط مسیرهاى حمل و نقل، تشکیل این هستهها را امکانپذیر مىسازد.
در شهرها، مسیرهاى حمل و نقل از یک سرى ایستگاههاى خطی، در طول مسیر خود برخوردار هستند. در مجاورت این ایستگاهها و از جمله ایستگاه راهآهن، تراکم محدودى از فعالیتهاى تجارى ظاهر مىشود. فرودگاهها، جهت تمرکز پارهاى از فعالیتهاى تجاری، زمینهٔ مساعدى مىیابند.
در داخل شهرها نیز، فعالیتهاى اقتصادى در تقاطع وسایل نقلیه و مسیرهاى اصلى شهر که قابل دسترسى اکثریت مردم شهر است، توسعه مىیابند. مناطق صنعتی، امکانات تفریحی، مدارس، دانشگاهها و حتى قبرستانها، جمعیت را بهسوى خود جلب مىکنند که ایجاد تأسیساتى را در مجاورت خود لازم دارند. به دنبال آنها، یک نوع مرکزیت و یا هستهٔ جدید شهرى تکوین مىیابد. با تکمیل عملکردهاى وسایل نقلیه و شبکه راهها، توسعهٔ قسمتهائى از شهر، ساخت چند هستهاى به خود مىگیرد و بر این روال به فعالیت مىپردازد. لذا استفاده از اراضى شهر غالباً در اطراف چند هسته مستقل شهرى ظاهر مىشود، نه در کنارههاى یک هسته یا یک مرکز معین. عنوان هسته در این نظریهٔ به همهٔ فعالیتهائى اطلاق مىشود که در اطراف خود به توسعهٔ شهر امکان مىبخشد؛ که از آن جملهاند: مناطق مسکونی، تجاری، صنعتى دانشگاهی، مذهبى و زیارتگاهی، عمدهفروشى و مانند آنها.
بخش مرکزى شهرها، هستهاى از مناطق عمدهفروشى و خردهفروشی، بانکها و دفاتر تجارى را در خود دارند. تأسیسات عمدهفروشی، بیشتر به تشکیل هستههائى در طول راهآهنها و راههاى اصلى تلاش دارند. صنایع سنگین شهر، در منطقههاى حاشیهاى شهر، هسته جدیدى را بهوجود مىآورند.
همهٔ این عوامل که بر شمرده شد، در اطراف خود به توسعهٔ شهر امکان مىدهند و هستههاى جدیدى را مىسازند. فعالیتهاى دیگر اقتصادی، اجتماعى شهر نیز، به دور چنین هستههائى حلقه مىزنند.
ساخت عمومى شهرها
براساس نظریهٔ رابرت دیکنسن ، محدودههاى ساخت شهر به قرار زیر است:
- منطقهٔ مرکزى:
شامل مرکز و بخش قدیمى شهر، که مجموعهاى از مراکز عمدهفروشی، خردهفروشی، تجارى و ادارى و بخشى از واحدهاى مسکونى است.
- منطقهٔ میانى:
که شامل یک منطقه مسکونى متراکم مىشود و صنایع سبک کوچک را نیز، در خود جاى داده است.
- منطقهٔ بیرونى:
که اصولاً بهعنوان یک منطقه مسکونى به شمار مىآید. این منطقه، منطقهاى باز با فضاهاى پر وسعت و پارکهاى عمومى است. در این منطقه، خصیصههاى شهرى در محل تقاطع وسایل ارتباطی، یک هستهٔ قدیمی، یک بازار محلی، یک روستا یا هستهٔ کهن صنعتی، شکل یافته و همه جا گیر مىشود.
- حاشیهٔ شهر یا مرزهاى ده شهر:
که یک منطقهٔ بیرونى حومهٔ شهرى است و آن سوى مرزهاى ادارى شهر واقع شده است و یک حوزهٔ پروسعت روستائى به شمار مىرود. با توسعهٔ شهر، مناطق مسکونى بهسوى منطقهٔ بیرونى پیش رفته و صنایع جدید در مسیر راههاى ارتباطى مهم و در اطراف شهرکها و روستاها ایجاد مىشوند.
نظریهٔ ساخت دایرهاى شکل شهر، نمودار حالات یک شهر ساکن و ثابت نمىباشد. بلکه، در اغلب موارد به علت رشد و توسعهٔ شهر، متحرک و غیرثابت است. توسعه شهر مىتواند به دو صورت عملى شود: یا در اطراف خود توسعه پیدا کند؛ و یا بهوسیلهٔ عمل تمرکز در داخل آن رشد پیدا نماید.
به موازات افزایش جمعیت، سازمانها و تأسیسات بخش مرکزى شهرها، مراحل مختلف اکولوژى شهرى (جدائى گزینی، هجوم و جایگزینی، توالى و تسلسل و...) ظاهر مىشود؛ و در اثر ایجاد موج توسعه، شهر به نواحى اطراف و بیرونى خود توسعه مىیابد. حرکت جمعیت، تأسیسات، صنایع و سازمانهاى شهرى به اطراف شهرها، به یک شکل عمل نمىنمایند، و از جهات مختلف شهر بهسوى ناحیهٔ مرکزى شهر، به یک مقیاس صورت نمىگیرند. در مقابل توسعهٔ شهر، وجود موانع طبیعى مانند شیبهاى تند، تپهها و کوهها، عاملى بازدارنده است؛ و لذا شهر یا بدان جهات توسعه پیدا نمىکند و یا در صورت توسعه، مشکلات و افزایش هزینههائى را به دنبال دارد.
مسیرهاى حمل و نقل، شاهراهها، خیابانها و خطوط آهن، همه تحت تأثیر وجود عوامل نامنظم و نامساعد شهرها و اطراف آن واقع مىشوند. چنین شبکههاى ارتباطى سعى دارند که در شکل شعاعى بهوجود آیند. ولى عملاً تعداد معدودى از آنها به حداکثر ظرفیت و کارآئى خود دست مىیابند. لذا، امکانات دستیابى به مسیرهاى حمل و نقل، میزان تراکم را در سطوح شهرى افزایش مىدهد و زمینهاى شهرى با امکانات وسیع حمل و نقل نسبت به سایر زمینها، داراى ارزش بیشترى مىشوند.
در جریان دگرگونىهائى که در نتیجهٔ عملکرد امکانات حمل و نقل و شبکه راهها در سطوح شهرى مشاهده مىگردد، شکل دایرهاى مناطق متحدالمرکز تعدیل یافته و به شکل شعاعى و یا ستارهاى تبدیل مىشود و به توسعه شهر، ساخت ستارهاى مىبخشد.
ساخت خطى یا کریدورى
این نوع شهرها، معمولاً در مسیر راههاى آبى یا رودخانهها و یا در مسیر شبکههاى اصلى ارتباطى و راهها و جادههاى اصلى و راهآهن شکل گرفته و توسعه مىیابند. براساس این نظریه، در گذشته شهرها در اغلب اوقات حوزههاى شهرى توسعه خود را از شکل ستارهاى شروع نموده و به شکل دایرهاى نزدیک مىشدند. ولی، توسعهٔ شبکهراهها و مسیرهاى اصلى ارتباطی، تمایل توسعه شهر را در مسیر چنین شبکههائى بهصورت خطى یا کریدورى قرار مىدهد. در محل تقاطع مسیرهاى اصلى است که تراکم شهرى افزایش یافته و انبوهى به اوج خود مىرسد. این طرح، یکى از عوامل اصلى توسعهٔ شهرى را در سالهاى اخیر بهوجود آورده و اسکلتبندى و قالبهاى آن را شاهراههاى جدید و خطوط آهن، توأم و با هم شکل دادهاند.
ساخت اجتماعی جامعه شهری در ایران
فرآیند شهر نشینی هنگامی روی می دهد که عده زیادی از مردم ، مناطق کشاورزی کشور را ترک کنند و سکونت گاههای شهری ایجاد کنند.مرکز آمار ایران شهر را نقاطی تلقی کرد که دارای شهرداری باشد.
ویژگی های عمده جامعه شهری را می توان این گونه خلاصه کرد:
1- وسعت ابعاد جامعه
2- بالا بودن میزان تراکم جمعیت
3- عدم تجانس ساکنین؛ بخصوص از نظر تقسیم کار و اختلا نقش ها( تنوع شغلی)
4- روابط غیر شخصی و رسمی افراد بر اساس خانواده هسته ای
5- آمادگی برای پذیرش تجربیات متفاوت و جدید.
6- عقل گرایی و رفتار بر اساس ملاک های منطقی و سود جویانه
7- انعطاف بیشتر در مقابل سنت ها
8- امکان گسترش نو آوری ها و تحمل بیشتر در مقابل رفتار های انحرافی
9- تخصص در فعالیت های اساسی و ابعادی چون سیاست ، صنعت و تفریح..
در جامعه شهری ، دولت در مقام یک نهاد تخصصی ، به طور رسمی زمام امور را در اختیار دارد ، بر جامعه نظارت می کند و نظم و امنیت را برقرار می سازد.به علت تقسیم کار پیچیده در جامعه شهری نهاد های آموزشی تخصصی سازمان یافته ای وجود دارد که کودک را با همکاری خانواده تربیت می کند.
از جمله اساسی ترین سازمان های اجتماعی شهر بازار است.
ضرورت های اولیه پیدایش شهر عبارتند از :
- وجود اضافه تولید مواد غذایی
- برقراری نظام حمل و نقل
- برخورداری از سطح معینی از تکنولوژی
تمایز میان شهر و روستا بیشتر از لحاظ کارکردهای متفاوت آنها مطرح است.
مهم ترین نتایج شهر نشینی عبارتند از :تراکم جمعیت- تنوع سازمان های اجتماعی- دگرگونی نهاد های اجتماعی
شهر ها بر اساس مهم ترین علل وجودی می توانند هر کدام نقش خاصی داشته باشند و یا چندین نقش را در کنار هم ایفا کنند.رشد شهر های بزرگ مناطق پیرامون آنها را تحت تاثیر قرار می دهد . در شهر روابط اجتماعی ؛ غیر شخصی ، سطحی و عبوری است.از این رو زمینه برای انحراف از ارزش های حاکم بر جامعه و به وجود آمده گروه های منحرف و خلافکار مستعد است.
برخی از مزایای سکونت در یک منطقه شهری را می توان به ترتیب زیر ذکر کرد:
· -زندگی خصوصی
· تحرک
· تنوع در سبک زندگی و پیشه ها
· امکان شکوفایی خلاقیت ها
· امکانات گوناگون برای تحصیل
· برخورداری از مراقبت های پزشکی تخصصی
· برخورداری از فعالیت های تفریحی متنوع
· فرصت بیشتر برای پژوهش و بررسی
شیوه استفاده از زمین در مناطق مختلف شهری از یکدیگر متفاوت است. مثلا در یک منطقه دامنه روابط اجتماعی ساکنان بسیار گسترده است ، میان آنها روابط کم و بیش صمیمانه ای برقرار استو شهروندان آن ناحیه حالت کم و بیش متجانسی دارند، و حال انکه در منطقه دیگز صفات فوق حالت معکوس پیدا می کنند . حتی نام برخی از خیابان ها ی شهر هم در مواردی از گروه های اجتماعی و یا حرفه ای ساکن در خیابان های مزبور الهام گرفته است . مثلا تهران قدیم دارای محلاتی نظیر بازار ، سنگلج ، حسن آباد، چاله میدان و گود زنبورک خانه بود.میدان های مختلف آن نظیر امین السلطان ، بهارستان ، سر قبر آقا ، مال فروش هاو گمرک نیز هر کدام ایفا کننده نقش اجتماعی و اقتصادی خاصی بود.
ساخت اجتماعی جامعه روستایی در ایران
جامعه روستایی که به آن جامعه کوچک یا جامعه قومی نیز گفته اند – به گروهی از انسانها اطلاق می شود که دارای نحوه زندگی مشابه ، زبان، شیوه های قومی و مقتضیات اجتماعی مشترکند.خانواده در یک جامعه روستایی نهاد اصلی است.
نهاد مذهبی در یک جامعه قومی بسیار سنتی است و اغلب همه افراد این جامعه با هم در مراسم و شعایر مذهبی شرکت می جویند . در جامعه روستایی اقتدار در دست ریش سفیدان است .حکومت در این جوامع جنبه غیر رسمی دارد ، قوانین یا مقررات مکتوبی برای آن تدوین نشده است، و مردم نیازی به تخصص در کارها ندارند.
آموزش در جامعه روستایی به طور کامل بر عهده خانواده است.
روابط میان افراد در جوامع روستایی شخصی و بی ریاست.
اساسی ترین ویژگی های جامعه روستایی عبارتند از :
رابطه روستائیان و دولت در ایران طی قرن ها بر اساس دو محور سرباز گیری و وصول مالیلت بوده است.روستایی با طبیعت در ارتباط مستقیم است وو نظام زندگی او متاثر از عوامل اقلیمی است. زندگی روستایی در فضا گستردگی زیاد دارد و به این علت گرایش کلی به پراکندگی است. طبیعت روستا طبیعتی است ساخته شده که بر اثر کار انسانی دگرگونی یافته است.روستایی با پرورش موجودات زنده سرو کار دارد و از این رو کار وی تابع رشد گیاهان و نباتات و تولید مواد زنده پر مخاطره است. عکس العمل های موجودات زنده در رابطه با محیط کاملا قابل پیش بینی یا منترل نیست.
مهم ترین عوامل موثر در استقرار واحد های روستایی عبارتند از : آب – زمین – منابع طبیعی – موقعیت طبیعی- نظام کشاورزی – عوامل جمعیتی – رشد تکنولوژی- راه- تسهیلات عمومی و بالاخره توسعه منطقه ای و مالی.
سه گونه متفاوت از رابطه مسکن و مزرعه و و تاسیسات اجتماعی در فضای روستا تشخیص داده می شود:
1-سکونت پراکنده: خانه ها در مزرعه ها قرار دارد. این مناطق که با هم پیوستگی هم دارند در خیلی از موارد روستا را تشکیل نمی دهند. تراکم مسکن در آنها خیلی متغیر است.
2-سکونت مجتمع: خانه ها به صورت نقاط نزدیک به هم و انبوه است. شکل این گونه روستا ها خیلی متنوع است.کندویی، کوچه ای ، قلعه ای ، ستاره ای و صلیبی...
در تشکیل این دهات عواملی مانند نوع مالکیت ، امنیت و آب نقش مهمی دارند.
3-صور دیگر سکونت:خانه ها در فضاییی نه جندان گسترده و لیکن بدون ترتیب معینیس پراکنده است.فاصله میان خانه ها چندان زیاد نیست.
چند شکل عمده روستا در ایران عبارتند از :
الف- پراکنده: که در آن دکان ها و خانه ها در فضای روستا و در میان مزرعه ها پراکنده است.
ب- دهات فشرده یا متراکم:که در آنها محلات ده توسط کوچه های باریک از هم جدا می شوند و خانه ها توده وار در کنار یکدیگر قرار دارد.
ج-دهات خطی یا کوچه ا ی شکل: که واحدها و خانه های روستایی در آن در امتداد یک راه قرار گرفته اند.
د- دهات قلعه مانند: که محل سکونت روستائیان در محوطه ای مشابه با قلعه محصور است و انگیزه ایجاد آن بیشتر علل امنیتی ( هجوم دیگران و سرقت) بوده است.
وابستگی افراد به جامعه روستایی از دیدگاه های مختلف چون اقامت ؛ وابستگی اقتصادی ، مشارکت اجتماعی و پیوستگی فرهنگی است.
مهم ترین موارد اختلاف جامعه روستایی با جامعه شهری عبارتند از : نوع اشتغال ، ابعاد اجتماعی ، تراکم جمعیت ، شرایط محیطی ، تفاوت های اجتماعی ، قشر بندی اجتماعی ، تحرک اجتماعی و بالاخره انسجام اجتماعی.
در جامعه کهن روستایی میان طبقه حاکم و روستائیان ، شهری و روستایی ، باسواد و بی سواد شکاف عمیق وجود داشت. به موازات رشد اجتماعی – اقتصادی بر ارتباط میان جامعه های شهری و روستایی افزوده می شود و از تفاوت های آن کاسته می گردد.ارزش های سنتی جامعه روستایی در تضاد با ارزش های نوین است.
از نظر پیوستگی فرهنگی می توان افراد را از این نظر که مراحل اولیه ورود به زندگی اجتماعی شان ( اجتماعی شده اولیه ) در روستا صورت گرفته باشد و یا آنکه بعد ها با محیط روستایی پیوند یافته باشد ( اجتماعی شده ثانویه ) متمایز کنیم.
ساخت اجتماعی جامعه ایلی در ایران
کوچ نشین ها افرادی هستند که دارای مسکن ثابتی نیستند و بر اثر عوامل مختلفی نظیر چرای حیوانات ، گردآوری مواد غذایی ، صید و یا شکار محل زندگی خود را در مسیر مشخص و یا نامشخصی تغییر می دهند.عناصر اصلی زندگی شبانی عبارتند از تحرک مکانی ، دام ، و چراگاه که این سبک زندگی عملاً مواجه باپیدایش نظام پدر سالاری و روحیه مبارزه جویی است.زندگی شبانی که با کوچ نشینی توام است نتیجه تجربیات اقوام ابتدایی است.کوچ نشینان به دو گروه عمده دامدار و گردآوری کننده مواد غذایی و شکارچی تقسیم می شوند.عدم تساوی اجتماعی در زندگی شبانی عمومیت دارد.زندگی شبانی ممکن است حالت ایلی یا نیمه ایلی داشته باشد.کوچ نشینی مبتنی بر دامداری غالباً حالت منظم دارد و گروه های انسانی همراه با حیوانات در فاصله میان ییلاق و قشلاق حرکت می کنند.عشایر کوچنده دارای چند خصلت ساخت اجتماعی قبیله ای ، اتکا معاش به دامداری و شیوه زندگی شبانی یا کوچ هستند.
ایل یک واحد منسجم اجتماعی است که دارای نام خاصی است و اعضا آن واجد فرهنگ مشترکی هستند.همه کوچ نشینان دارای منشا ایلی نیستند و درایلات زندگی بر محور دامداری است.همه ایلات همیشه به حالت کوچ نشینی باقی نمی مانند و در طول زمان ممکن است در روستا ها و یا شهرک ها اسکان پیدا کنند.در جامعه ایلی بیشتر موادی که تولید می شود توسط تولید کنندگان به مصرف می رسند.
تقسیم بندی های فرعی ایل به ترتیب اهمیت عبارتند از طایفه ، تیره و اردو.تقسیم بندی یک ایل به دنبال افزایش جمعیت صورت می گیرد. اردو کوچکترین واحد یک ایل است و چند خانوار را شامل می شودو رهبری آن بر عهده ریش سفیدان است. در راس سلسله مراتب ایلی معمولاً خان قرار دارد . و در راس هر یک از طایفه ها شخصی به نام کلانتر . اداره هر تیره بر عهده شخصی به نام کدخدا ست و در پایین ترین رده ریش سفیدان قرار دارند.ایلات ایران را می توان از نظر زبان و پراکندگی جغرافیایی طبقه بندی کرد.به عنوان مثال از نظر زبانی گروه های اصلی ایلات ایران عبارتند از : ترکمانان، ترک زبان ها، کردها ، لرها، عرب زبانان و بلوچ ها. جامعه ایلی حالتی جمع گرا داردو نام ایل و خاندان افراد عاملی است که به آنان امتیاز اجتماعی می بخشد.