تاریخچه جامعه شناسی
اابو زید عبدالرحمن بن محمد بن خلدون تاریخنگار ، جامعهشناس ، مردمشناس و سیاستمدار مسلمان است . وی را از پیشگامان تاریخنگاری به شیوهٔ علمی و از پیشگامان علم جامعهشناسی میدانند که حدود ۴۰۰ سال پیش از اگوست کنت - مؤسس علمی به نام جامعهشناسی (به فرانسوی la sociologie) در فرانسه - میزیست . ابنخلدون این علم جدید را عمران نام نهاد .
وی در ۴۲ سالگی به نگارش کتابی پیرامون تاریخ جهان رو آورد که مقدمهٔ آن بیش از خود کتاب شناخته شدهاست . این کتاب ، به دلیل سبک بدیع و نگرش نوینش ، توجهات بسیاری را به خود جلب داشت و از دلایل اصلی شهرت وی است. کتاب او با نام (مقدمه ابن خلدون) در ایران شهرت دارد و توسط محمد پروین گنابادی به فارسی ترجمه شدهاست .
او به عنوان بزرگترین اندیشمند شرق شناخته میشود . در کتاب مقدمه وی از تکرار تاریخ در یک چرخه شش نسلی سخن گفته . این چرخه از آغاز یک اجتماع با تکیه بر کشاورزی سپس فنون آغاز میشود . در آخرین مرحله اجتماع چنان قدرتمند میشود که مردم آن به هنر و موسیقی روی میآورند و پس از آن مردم از فرط امنیت و بی نیازی تعصب خود را نسبت به جامعه از دست میدهند تا اینکه قوم دیگری آن جامعه را از خارج فتح میکند و در اینجا تاریخ بر همین منوال تکرار میشود . او برای مثال میگوید که پارسها از عربها شکست خوردند عربها از ترکان غزنوی و سلجوقی و ترکان نیز از مغولها شکست خوردند . اگرچه عقاید ابن خلدون تحت تأثیر افکار افلاطون و به خصوص سیاست ارسطو است اما این دانشمند توانسته با اندیشه یونانی و با نگاه ژرف و تجربه طولانی خویش به عنوان سیاستمداری کارکشته تئوریهای نوین جامعهشناسی خود را توسعه دهد .
از ابن خلدون به عنوان بنیانگذار علم تاریخ هم یاد میشود . او در همین کتاب برای نخستین بار شیوههایی علمی برای استخراج حقیقت از منابع دست اول را طراحی کرده است .
قرون ۱۸ و ۱۹ میلادی
علم جامعهشناسی در قرن ۱۸ و ۱۹ میلادی به وجود آمد اگر چه از سنت عقلگرایی موجود که در ابتدا توسط فلاسفه یونان باستان بنا شده بود بهره جسته است . واژهٔ فرانسوی Sociologie نخستین بار در ۱۸۳۷ توسط اگوست کنت فیلسوف فرانسوی ابداع شد ، هر چند او را مؤسس رشتهٔ علمی جامعهشناسی بهحساب نمیآورند. کنت با الهام گرفتن از علم فیزیک و ملاحظه موفقیت آن ، هدفش را یافتن قوانین همواره صادق حاکم بر جوامع انسانی توسط یک روشی علمی تعریف کرد . کنت در ابتدا علماش را فیزیک اجتماعی نامید ، اما بعدها نام آنرا به جامعهشناسی تغییر داد . او میخواست چیزی مشابه آنچه در فیزیک انجام شده بود را در جوامع انسانی پیادهسازی کند. افراد دیگری نیز در قرن ۱۹ میلادی (همانند کارل مارکس)بودند که خود را جامعهشناس نمیخواندند ولی امروزه به عنوان پایهگذاران این رشته شناخته میشوند. جدا از این افراد ، در قرن ۱۹ میلادی روشهای مطالعات آماری نیز تدوین شد که بعدها در تدوین رشته جامعهشناسی مورد استفاده قرار گرفت .
هربرت اسپنسر انگلیسی در سال 1876 نظریه تکامل اجتماعی را تحول بخشید که پس از پذیرش و رد اولیه ، اکنون بصورت تعدیل شده دوباره پذیرفته شده است . اسپنسر نظریه تکاملی داروین را در مورد جوامع بشری به کار بسته بود . او معتقد بود که جوامع انسانی ، از طریق یک تکامل تدریجی ، از ابتدایی به صنعتی تکامل می یابند . او در نوشته هایش یادآور شده بود که این جریان یک فراگرد تکاملی طبیعی است که انسانها نباید در آن دخالت کنند .
لستر وارد آمریکایی کتاب جامعه شناسی پویا را در سال 1883 منتشر کرد . او در این کتاب از پیشرفت اجتماعی از طریق کنش اجتماعی با هدایت جامعه شناسان ، هواداری کرد
شناخته شدن به عنوان یک رشته دانشگاهی و توسعه
جامعهشناسی برای اولین بار در سالهای ۱۸۸۰ و ۱۸۹۰ میلادی به عنوان یک رشته دانشگاهی شناخته شده و در دانشگاهها شروع به تدریس شدن کرد . اولین مکتب جامعهشناسی مکتب دورکیم بود . این مکتب که توسط جامعهشناس فرانسوی امیل دورکیم تأسیس شد تأکید زیادی بر وجود واقعیتهایی در سطح اجتماع داشت که مستقل از ویژگیهای روانی مختلف تک تک افراد هستند . جهت تلاش برای یافتن این حقیقتها و ارتباط آنها با هم ، این گروه از جامعهشناسان شروع به بررسی جوامع انسانی بدوی کردند . در فرانسه و در کشورهای انگلیسی زبان تلاش بر این بود که مدلهای از ساختارهای اجتماعی به تقلید از آنچه در رشته فیزیک انجام میشود ارائه کنند .
اقتصاددان و مورخ ماکس وبر در تثبیت جامعهشناسی به عنوان یک رشته دانشگاهی در آلمان در اوایل قرن بیستم نقش عمدهای بازی کرد . جامعهشناسان آلمانی بر خلاف جامعهشناسان فرانسوی و انگلیسی زبان بجای تقلید از روش مدل سازی رایج در علوم فیزیکی بیشتر متاثر از تحلیلهای تاریخی و دیدگاههای مارکسیستی قرار داشتند . در بریتانیا رشته جامعهشناسی تا حدود سال ۱۹۶۰ میلادی تنها مؤسسه آموزشیThe London School of Economics)) تدریس میشد ، و علاقهها بیشتر به یافتن تغییرات تکاملی جامعه بریتانیا و حل مسائل مربوط به اداره حکومت محدود میشد .
درس جامعه شناسی در دهه 1890 در بسیاری از دانشگاهها ارائه شد . در 1895، مجله آمریکایی جامعه شناسی انتشارش را آغاز کرد و در 1905 انجمن جامعه شناسی آمریکا بنیان گذاشته شد.
در ایران
جامعهشناسی در ایران توسط غلامحسین صدیقی (تولد: ۱۲۸۴ هجری شمسی) در سال ۱۳۱۷ هجری شمسی بنیان نهاده شد . صدیقی که مدرک دکترای خود را در فلسفه و علوم اجتماعی از دانشگاه پاریس اخذ کرده بود ، پس از بازگشت به ایران در دانشسرای عالی دانشگاه تهران به تدریس جامعهشناسی و تاریخ فلسفه پرداخت . تلاشهای اصلی صدیقی «اشاعه و کاربردی نمودن شناخت علمی پدیدههای اجتماعی و بستر سازی و برپایی ساختارهای سازمانی مناسب برای توسعه علوم اجتماعی» بود.
- ۰ نظر
- ۲۹ فروردين ۹۳ ، ۰۰:۵۳