جامعه شناسی

جامعه شناسی
طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ماکس وبر» ثبت شده است

تاریخچه جامعه شناسی

اابو زید عبدالرحمن بن محمد بن خلدون تاریخ‌نگار ، جامعه‌شناس ، مردم‌شناس و سیاست‌مدار مسلمان است . وی را از پیشگامان تاریخ‌نگاری به شیوهٔ علمی و از پیشگامان علم جامعه‌شناسی می‌دانند که حدود ۴۰۰ سال پیش از اگوست کنت - مؤسس علمی به نام جامعه‌شناسی (به فرانسوی la sociologieدر فرانسه  - می‌زیست . ابن‌خلدون این علم جدید را عمران نام نهاد .

وی در ۴۲ سالگی به نگارش کتابی پیرامون تاریخ جهان رو آورد که مقدمهٔ آن بیش از خود کتاب شناخته شده‌است . این کتاب ، به دلیل سبک بدیع و نگرش نوینش ، توجهات بسیاری را به خود جلب داشت و از دلایل اصلی شهرت وی است. کتاب او با نام (مقدمه ابن خلدون) در ایران شهرت دارد و توسط محمد پروین گنابادی به فارسی ترجمه شده‌است .

او به عنوان بزرگترین اندیشمند شرق شناخته می‌شود . در کتاب مقدمه وی از تکرار تاریخ در یک چرخه شش نسلی سخن گفته . این چرخه از آغاز یک اجتماع با تکیه بر کشاورزی سپس فنون آغاز می‌شود . در آخرین مرحله اجتماع چنان قدرتمند می‌شود که مردم آن به هنر و موسیقی روی می‌آورند و پس از آن مردم از فرط امنیت و بی نیازی تعصب خود را نسبت به جامعه از دست می‌دهند تا این‌که قوم دیگری آن جامعه را از خارج فتح می‌کند و در اینجا تاریخ بر همین منوال تکرار می‌شود . او برای مثال می‌گوید که پارس‌ها از عرب‌ها شکست خوردند عرب‌ها از ترکان غزنوی و سلجوقی و ترکان نیز از مغول‌ها شکست خوردند . اگرچه عقاید ابن خلدون تحت تأثیر افکار افلاطون و به خصوص سیاست ارسطو است اما این دانشمند توانسته با اندیشه یونانی و با نگاه ژرف و تجربه طولانی خویش به عنوان سیاست‌مداری کارکشته تئوری‌های نوین جامعه‌شناسی خود را توسعه دهد .

از ابن خلدون به عنوان بنیانگذار علم تاریخ هم یاد می‌شود . او در همین کتاب برای نخستین بار شیوه‌هایی علمی برای استخراج حقیقت از منابع دست اول را طراحی کرده است .

قرون ۱۸ و ۱۹ میلادی

علم جامعه‌شناسی در قرن ۱۸ و ۱۹ میلادی به وجود آمد اگر چه از سنت عقل‌گرایی موجود که در ابتدا توسط فلاسفه یونان باستان بنا شده بود بهره جسته‌ است . واژهٔ فرانسوی Sociologie نخستین بار در ۱۸۳۷ توسط اگوست کنت فیلسوف فرانسوی ابداع شد ، هر چند او را مؤسس رشتهٔ علمی جامعه‌شناسی به‌حساب نمی‌آورند. کنت با الهام گرفتن از علم فیزیک و ملاحظه موفقیت آن ، هدفش را یافتن قوانین همواره صادق حاکم بر جوامع انسانی توسط یک روشی علمی تعریف کرد . کنت در ابتدا علم‌اش را فیزیک اجتماعی نامید ، اما بعدها نام آن‌را به جامعه‌شناسی تغییر داد . او می‌خواست چیزی مشابه آنچه در فیزیک انجام شده بود را در جوامع انسانی پیاده‌سازی کند. افراد دیگری نیز در قرن ۱۹ میلادی (همانند کارل مارکس)بودند که خود را جامعه‌شناس نمی‌خواندند ولی امروزه به عنوان پایه‌گذاران این رشته شناخته می‌شوند. جدا از این افراد ، در قرن ۱۹ میلادی روش‌های مطالعات آماری نیز تدوین شد که بعدها در تدوین رشته جامعه‌شناسی مورد استفاده قرار گرفت .

هربرت اسپنسر انگلیسی در سال 1876 نظریه تکامل اجتماعی را تحول بخشید که پس از پذیرش و رد اولیه ، اکنون بصورت تعدیل شده دوباره پذیرفته شده است . اسپنسر نظریه تکاملی داروین را در مورد جوامع بشری به کار بسته بود . او معتقد بود که جوامع انسانی ، از طریق یک تکامل تدریجی ، از ابتدایی به صنعتی تکامل می یابند . او در نوشته هایش یادآور شده بود که این جریان یک فراگرد تکاملی طبیعی است که انسانها نباید در آن دخالت کنند .

لستر وارد آمریکایی کتاب جامعه شناسی پویا را در سال 1883 منتشر کرد . او در این کتاب از پیشرفت اجتماعی از طریق کنش اجتماعی با هدایت جامعه شناسان ، هواداری کرد

شناخته شدن به عنوان یک رشته دانشگاهی و توسعه

جامعه‌شناسی برای اولین بار در سال‌های ۱۸۸۰ و ۱۸۹۰ میلادی به عنوان یک رشته دانشگاهی شناخته شده و در دانشگاه‌ها شروع به تدریس شدن کرد . اولین مکتب جامعه‌شناسی مکتب دورکیم بود . این مکتب که توسط جامعه‌شناس فرانسوی امیل دورکیم تأسیس شد تأکید زیادی بر وجود واقعیت‌هایی در سطح اجتماع داشت که مستقل از ویژگی‌های روانی مختلف تک تک افراد هستند . جهت تلاش برای یافتن این حقیقت‌ها و ارتباط آنها با هم ، این گروه از جامعه‌شناسان شروع به بررسی جوامع انسانی بدوی کردند . در فرانسه و در کشورهای انگلیسی زبان تلاش بر این بود که مدل‌های از ساختارهای اجتماعی به تقلید از آنچه در رشته فیزیک انجام می‌شود ارائه کنند .

اقتصاددان و مورخ ماکس وبر در تثبیت جامعه‌شناسی به عنوان یک رشته دانشگاهی در آلمان در اوایل قرن بیستم نقش عمده‌ای بازی کرد . جامعه‌شناسان آلمانی بر خلاف جامعه‌شناسان فرانسوی و انگلیسی زبان بجای تقلید از روش مدل سازی رایج در علوم فیزیکی بیشتر متاثر از تحلیل‌های تاریخی و دیدگاه‌های مارکسیستی قرار داشتند . در بریتانیا رشته جامعه‌شناسی تا حدود سال‌ ۱۹۶۰ میلادی تنها مؤسسه آموزشیThe London School of Economics)) تدریس می‌شد ، و علاقه‌ها بیشتر به یافتن تغییرات تکاملی جامعه بریتانیا و حل مسائل مربوط به اداره حکومت محدود می‌شد .

درس جامعه شناسی در دهه 1890 در بسیاری از دانشگاهها ارائه شد . در 1895، مجله آمریکایی جامعه شناسی انتشارش را آغاز کرد و در 1905 انجمن جامعه شناسی آمریکا بنیان گذاشته شد.

در ایران

جامعه‌شناسی در ایران توسط غلامحسین صدیقی (تولد: ۱۲۸۴ هجری شمسی) در سال ۱۳۱۷ هجری شمسی بنیان نهاده شد . صدیقی که مدرک دکترای خود را در فلسفه و علوم اجتماعی از دانشگاه پاریس اخذ کرده بود ، پس از بازگشت به ایران در دانشسرای عالی دانشگاه تهران به تدریس جامعه‌شناسی و تاریخ فلسفه پرداخت . تلاش‌های اصلی صدیقی «اشاعه و کاربردی نمودن شناخت علمی پدیده‌های اجتماعی و بستر سازی و برپایی ساختارهای سازمانی مناسب برای توسعه علوم اجتماعی» بود

  • معصومه جلیلی

تعریف جامعه‌ شناسی

علت اختلاف - کم و بیش زیاد - در تعاریف ارائه شده از این علم را باید در دیدگاه نظری و پایگاه مکتب جامعه شناسان جستجو کرد . تعریف جامعه شناسی از سه دیدگاه کلی (اروپایی و آمریکایی و سوسیالیستی ):

- دیدگاه اروپایی : جامعه شناسان اروپایی در تعریف از جامعه شناسی بیشتر به ساخت و ترکیب جامعه و قالبهای کلی آن اهمیت می دهند .

- دیدگاه آمریکایی : برای جامعه آمریکایی آنچه که بیشتر از هر چیز اهمیت دارد روابط افراد و کنش های گروهی است ، جامعه شناسی در آمریکا به توصیف امور اجتماعی بطور جزئی می پردازد و بیشتر جنبه تحلیلی و تجربی دارد .

- دیدگاه سوسیالیستی : در کشورهای سوسیالیستی جامعه شناسی بیشتر متاثر از ایدئولوژی مارکسیستی و به هیاًت کلی جامعه نظر دارد و در صدد پیش بینی تحولات آن در آینده است.در حالیکه جامعه شناسی در آمریکا به توصیف امور اجتماعی بطور جزئی می‌پردازد و بیشتر جنبه تحلیلی و تجربی دارد.

 

 

 تعاریف ناظر بر کلیت جامعه و نحوه تحول آن در تاریخ

در این گروه که عده زیادى از جامعه‌شناسان اولیه چون : ابن‌خلدون ، مونتسکیو ، اگوست کنت ، مارکس ، و چارلز رایت میلز قرار دارند ، تعاریف خود را بر حرکت تاریخى جامعه و قوانین کلى حاکم بر آن معطوف داشته و معتقد هستند که جامعه‌شناسى باید در پى کشف قوانین کلى پدیده‌هاى اجتماعى باشد .

ابن خلدون، متفکر بزرگ اسلامی، گرچه مستقیماً از جامعه‌شناسى تعریف نمى‌کند، مع‌هذا مى‌توان تعریف او را از 'علم تاریخ' بر موضوع جامعه‌شناسى منطبق کرد. او مى‌گوید:

'بدان که حقیقت تاریخ این است که، حالت اجتماعى انسانى را به ما بشناساند. یعنى عمران جهان 'تمدن' و آنچه بر طبیعت عارض مى‌شود، یعنى احوال جوامع چون : توحش ، تلطیف روابط انسانى و عصبیت ، روح خانوادگى و قبیله‌ای ، انواع چیرگى بعضى مردم بر مردم دیگر مانند : تشکیل دولت ، امپراتورى و سلسله‌ها و آنچه بشر در پرتو کوشش و کار خویش به‌دست مى‌آورد . پیشه‌ها و معاش و دانش‌ها و هنرها و دیگر عادات و احوالى که در نتیجه طبیعت این اجتماع روى مى‌دهد   .

اگوست کنت "جامعه‌شناسی را این‌طور تعریف مى‌کند :

" جامعه‌شناسى علم قوانین کلى پدیده‌هاى اجتماعى مى‌باشد که خود حاصل عمل تاریخى و واقعیات اجتماعى پیچیده‌اى است که به‌صورت کلى اخذ شده و به‌صورت یک سیستم کلى از قوانین درآمده است " .

تعاریف ناظر بر روابط درونى بین گروهى

طرفداران این گروه برخلاف گروه قبلى بیشتر به واقعیت روابط موجود میان افراد و گروه توجه دارند و به حرکت تاریخى و قوانین کلى حاکم بر آن کمتر توجه مى‌کنند. آنها جامعه‌شناسى را"علم بررسى مناسبات و روابط اجتماعى مى‌‌دانند". به‌عبارت دیگر اینگونه تعاریف قویاً بر 'روانشناسى اجتماعی' تأکید دارد. طرفداران این گروه که بیشتر در آمریکا به‌سر مى‌برند، با گرایش به روانشناسى اجتماعی، جامعه‌شناسى را تعریف مى‌کنند.

ساموئل کنیگ (Samoel Koenig) در تعریف جامعه‌شناسى مى‌گوید: "جامعه‌شناسى عبارت است از مطالعهٔ رفتار و کردار آدمى از یک طرف و چگونگى مناسبات متقابل افراد بشر از طرف دیگر".

آلبیون اسمال (Albion Small) مى‌گوید:"'جامعه‌شناسى کنش‌هاى متقابل اجتماعى را بررسى مى‌کند . یا جامعه‌شناسى یعنى علم روابط اجتماعى هم رفتار در گروه و هم در جامعه".

لئوپلد فن‌وایز (Leopold Vonwies) جامعه‌شناس آلمانی ، جامعه‌شناسى را بررسى روابط متقابل انسان‌ها مى‌داند و قائل به اصالت احساس و اصالت رفتار است .

تعاریف ناظر بر موضوعات خاص جامعه‌شناسى

این گروه نخست ، ویژگى موضوع جامعه‌شناسى را اثبات کرده ، سپس به تعریف خاصى از آن مى‌پردازد . تأکید این دسته بیشتر روى مطالعه جامعه ، نظام اجتماعى و نهادهاى جامعه مى‌باشد و در حقیقت براى امور اجتماعى نوعى اصالت قائل هستند . طرفداران این نظریات کسانى چون : دورکیم ، ماکس وبر ، مارسل موس (Marcel Mauss) ، پارسنز (Talcott Parsons) و سوروکین (P.A. Sorokin) مى‌باشند .

دورکیم (۱۹۱۷-۱۸۵۸) جامعه‌شناسى را "علم نهادهاى اجتماعى و چگونگى تکوین و عمل آنها تعریف مى‌کند. به‌نظر دورکیم'نهادهاى اجتماعى مجموعه اعمال و افکارى هستند که فرد آنها را ساخته و پرداخته در برابر خود مى‌یابد و آنها خود را کم و بیش بر افراد تحمیل مى‌کنند".

او معتقد است : شیوهٔ تفکر ، احساس و عمل جامعه یا گروه غیر از شیوه تفکر ، احساس و عمل افراد تشکیل‌‌دهندهٔ آن در تنهائى است . یا بنا به اصل (Emergence) ، در کل خاصیتى است که در تک‌تک اجزاء نیست .

به‌نظر دورکیم واقعه اجتماعى (پدیده اجتماعی) هرگونه شیوه عملى ثابت شده یا ثابت نشده است که قادر است از خارج فرد را مجبور سازد.

ماکس وبر (۱۹۲۰-۱۸۶۴) مى‌گوید : جامعه‌شناسى علمى است که کوشش مى‌نماید تا به درک ، تفسیر و تفهم عمل اجتماعى انسان نائل شود تا بدین ترتیب به تبیین علّى سیر عمل اجتماع و نتایج آن موفق آید . چنانکه از این تعریف معلوم مى‌شود ، ارکان اصلى جامعه‌شناسى وبر عبارت هستند از :  'عمل اجتماعی ، درک و شناخت حالات درونى افراد و معانى که افراد به رفتار خویش مى‌دهند و سرانجام علّى آن ' .

تالکت پارسنز (جامعه‌شناس آمریکائی) معتقد است 'جامعه‌شناسى بررسى نظام‌هاى اجتماعى مبتنى بر کنش‌هاى متقابل رفتارها و نقش‌هاى اجتماعى مى‌باشد ' . " پارسنز " نظام‌هاى اجتماعى را مجموعه‌اى مرکب از افراد یا گروه‌هائى که نسبت به یکدیگر کنش‌هاى متقابل دارند مى‌داند .

تعاریف پیشین و ده‌ها تعریف دیگرى که از جامعه‌شناسى به‌عمل آمده، و کم و بیش مورد انتقاد جامعه‌شناسان قرار گرفته نشان مى‌دهد که تا چه حد ارائه یک تعریف جامع و مانع در این زمینه دشوار است.

حال اگر بخواهیم تعریف ساده‌اى از جامعه‌شناسى ارائه دهیم باید بگوئیم " جامعه‌شناسى علمى است که به‌طور کلى روابط انسانى یا زندگى اجتماعى انسان‌ها را در جامعه مورد مطالعه قرار مى‌دهد ، یا علم جامعه است " و این جامعه یک واقعیت بسیار پیچیده است " : منظومه‌اى است داراى ابعاد متعدد با سطوح مختلف جنبه‌ها و جلوه‌هاى گوناگون . "

اما وقتى مى‌گوئیم جامعه ، منظور واقعیتى ساکن و ایستا مانند : خانواده و اجتماع نمى‌باشد ، بلکه در عین حال مى‌خواهیم زندگى اجتماعى و تحول وقایع جامعه را مورد بررسى قرار بدهیم . بدین لحاظ تعریف را کامل‌تر مى‌کنیم و مى‌گوئیم :"جامعه‌شناسى یعنى علم مطالعه واقعیات و وقایع جامعه یامطالعه علمی پدیده های اجتماعی"  .

بر اساس تعریف فوق پدیده های اجتماعی بطور کلی شامل تمام امور و پدیده هائی می گردد که دارای ویژگی جمعی بوده و اجزا و عناصر مختلف تشکیل دهنده جامعه انسانی محسوب می گردند این امور را می توان در سه دسته امور زیر تقسیم بندی نمود :

·   مورفولوژی اجتماعی ( ریخت شناسی اجتماعی )

·   امور مربوط به ساخت درونی جامعه (فیزیولوژی اجتماعی)

·   امور مربوط به رفتارهای گروهی و جمعی (شامل هیجانات و جریانات اجتماعی)

یکی از اهداف عمده جامعه شناسی پیش بینی رفتار اجتماعی و نظارت بر آن است . این هدف در جامعه نوین بصورتهای گوناگونی تحقق می یابد . جامعه شناسان با پیش بینی روند رفتارهای گروهی به طرحها و برنامه های رسمی دولت برای آینده کمک می کنند و همچنین جامعه شناسی به تخفیف تعصبها و پیشداوریهایی که مانع انعطاف پذیری بیشتر انسانها در برخورد با موقعیتهای تازه می شوند ، کمک می کنند .

سرانجام باید گفت که بررسی جامعه شناختی شیوه های نگرش واکنش نوینی را در برخورد با سیمای پیوسته متغیر واقعیت اجتماعی ، و واکنش مناسب نسبت به آن برایمان فراهم می آورد .


ارتباط جامعه شناسی با علوم دیگر

  • معمولا علوم را به دو شاخه عمده تقسیم می کنند که یکی را علوم طبیعی و دیگری را علوم اجتماعی می گویند. علوم طبیعی با بررسی پدیده های مادی سر و کار دارند ولی علوم اجتماعی عرصه پهناور رفتار انسانی را بررسی می کنند . جامعه شناسی یک علم اجتماعی است .

  • جامعه شناسی به عنوان یک رشته علمی ، غیر از فلسفه اجتماعی است . فلسفه اجتماعی ، نظام ارزشهایی است که به ما می گوید یک گروه از مردم چگونه باید جامعه خود را سازمان دهند و به چه صورتی رفتار کنند ، در حالیکه جامعه شناسی سعی دارد تا نحوه زندگی کردن و کنش متقابل گروهی را به طور کلی و هر چه عینی تر که علمی هم باشد ، توصیف و تشریح کند.

  • علوم اجتماعی دیگر عبارتند از: روان شناسی (بررسی رفتار فردی)؛روان شناسی اجتماعی(بررسی روابط افراد با گروه)؛علوم سیاسی(بررسی حکومت،فلسفه سیاسی،و تصمیم گیری دولتی)؛اقتصاد(بررسی تولید،توزیع و مصرف کالاها و خدمات در جامعه)؛و انسان شناسی شامل باستان شناسی که به مطالعه بقایای تمدن های از بین رفته می پردازد،زبان شناسی که بررسی زبان است،انسان شناسی جسمانی که کارش بررسی تکامل انسان است و انسان شناسی فرهنگی یا اجتماعی که با بررسی شیوه های زندگی در میان اجتماعات سراسر جهان سرو کار دارد. رشته های جامعه شناسی و انسان شناسی فرهنگی و اجتماعی مفاهیم مشترک بسیاری دارند. جغرافیا (که به بررسی نقش مشخصات اقلیمی در فراگرد های گونا گونی چون رشد،انحطاط و جنبش اجتماعات جهان می پردازد)و تاریخ(که رویدادهای گذشته را بر حسب فعالیتهای بشری ثبت و تعیین می کند)،نیز با جامعه شناسی ارتباط دارند.


 

  • معصومه جلیلی