جلسه چهارم - جامعه شناسی اسلامی
جامعهشناسی اسلامی
یکی از پارادایمهای موجود در جامعه شناسی است که با رویکرد اسلامی به بررسی جامعه و مسائل مربوط به آن می پردازد.
به طور کلی انواع تلقی از جامعهشناسی اسلامی را در ۴ دسته می توان تقسیم بندی کرد:
۱- این رویکرد همان جامعه شناسی متداول است با این تفاوت که به «موضوعات اسلامی» می پردازد. مانند مقاله علیرضا شجاعیزند به نام «مدلی برای سنجش دینداری در ایران و نیز کار دکتر فرامرز رفیع پور در «جامعهشناسی هیئت در محلهها در نظام سنتی ما.
۲- نوعی جامعهشناسی که برای تأیید» نظریههای جامعه شناسی از آیات قرآن و احادیث استفاده میشود مانند کار فرامرز رفیعپور در کتاب «آناتومی جامعه» که در آن برای جامعهشناسی از تعبیر «سنه الله» استفاده شده است.
۳- جامعه شناسی نه علم، بلکه نوعی گفتمان است؛ یعنی طریق خاصی از گفتوگو در جهان اجتماعی که قواعد خاصی نیز برای تولید کلام در مورد جهان، اجتماع، سیاست، زن و مرد و... دارد. بر این اساس در جامعهشناسی اسلامی قواعد تولید کلام و بیان طوری عوض میشود که ملاحظات دین اسلام را داشته باشد. دکتر حسین کچویان از این رویکرد جانبداری می کند.
۴- از آنجا که برای تحقق یک نظریه در فرهنگ، تاریخ و محیط اجتماعی باید مبانی معرفتی آن در میان فرهنگ و جامعه علمی، آمده باشد، با تدوین فلسفه علوم اجتماعی برخاسته از سنت فلسفه اسلامی، جامعهشناسی اسلامی ممکن می شود. حمید پارسانیا معتقد به چنین تعریفی است.
سوال مهمی که در این میان مطرح می شود، این است که، چه میزان امکان ترکیب جامعهشناسی با اسلام وجود دارد؟ و آیا این دو، پارادایمهایی و یا گفتمانهایی متفاوت و حتی متضاد نیستند؟ و آیا چیزی به نام جامعهشناسی اسلامی معنا و مفهوم دارد؟ یا فقط در حد یک لفظ است و امکان وجود ندارد؟ در پاسخ می توان گفت اگر منظور از جامعه شناسی، علم برآمده از نگاه تجربی و پوزیتیویستی است، قاعدتا با اسلام سازگار نیست چرا که از نظر اسلامی، منابع شناخت محدود به حس نیست و عقل و شهود وحیانی را نیز شامل می شود. اما اگر جامعه شناسی را یک معرفت بدانیم که می تواند از ابزارهای غیرحسی نیز بهره ببرد، جامعه شناسی اسلامی قابل تصور و ترسیم است، همان گونه که رویکرد جامعه شناسی انتقادی با نفی انحصارگرایی تجربی در جامعه شناسی پدید آمد.
- ۹۳/۰۱/۲۹