جامعه شناسی

جامعه شناسی
طبقه بندی موضوعی


با کلیک بر روی نوشنه یا لینک زیر می توانید جزوه جامعه شناسی را دریافت نمایید .


جزوه جامعه شناسی صفحات 1 الی 21




  • معصومه جلیلی
  • معصومه جلیلی

روانشناسی چیست؟

روانشناسی را می توان به عنوان بررسی علمی رفتار و فرآیندهای ذهنی تعریف نمود.موضوعات قابل بررسی در روان شناسی حیطه بسیار وسیعی را دربرمی گیرد.مثل علل چاقی ، فرآیند رشد زبان، چگونگی احساس و ادراک صداها...حیطه هایی از روان شناسی محسوب می شوند.

اهداف علم روانشناسی عبارت است از توصیف، تشریح، پیش بینی و کنترل رفتار.

در این علم رویکردهای عمده ای وجود داردکه رویکرد روانکاوی ، موج اول در روان شناسی ، رویکرد رفتار گرایی موج دوم و رویکرد انسانگرایی یا پدیدار شناختی را موج سوم در روانشناسی می نامند.رویکرد شناختی و رویکرد زیست شناختی از دیگر رویکردهای عمده روان شناسی می باشند.

تاریخ تولد روانشناسی به عنوان یک علم به سال 1879 برمی گردد.سالی که ویلهلم وونت ،اولین آزمایشگاه روانشناسی را در شهر لایپزیک آلمان بنا کرد.

فروید بنیانگذار مکتب روانکاوی است که معتقد است آدمیان توسط دو سائق اصلی جنسی و پرخاشگری هدایت می شوند.به نظر فروید شخصیت 3 ساختار را داراست که عبارتند از :نهاد ،من و فرامن.نهاد طبق اصل لذت ،من طبق اصل واقعیت و فرامن طبق اصول اخلاقی عمل می کند.

همچنین به نظر فروید روان آدمی دارای 3 بخش است:هشیاری که به راحتی در دسترس آدمی است. نیمه هشیاری که فرد در حال حاضر به آن آگاه نیست ولی هر لحظه که اراده کند محتوای آن به هشیاری می آید مثل اینکه "دیروز صبحانه را با چه کسی خورده است؟". ناهشیاری که محتوای آن تکانه ها ، ترسها آرزوها و تمایلات سرکوب شده و امثال اینهاست که بخش عمده رفتار آدمی را هدایت می کندو به راحتی در دسترس نیست و با استفاده از تکنیک های خاص این دسترسی ممکن می گردد.

واتسون در تلاش برای عینی و علمی کردن هر چه بیشتر روانشناسی مدعی شد که ققط و فقط رفتار باید موضوع پژوهش در روانشناسی باشد. رفتارگرایان به طور کلی از هرگونه حدس و گمان درباره فرایندهای ذهنی می پرهیزندو صرفا به بررسی رفتار عینی فرد می پردازند.

رویکرد پدیدار شناختی بر تجربه های ذهنی فرد و انگیزش در جهت خودشکوفایی تاکید می ورزد. روانشناسی انسان گرا تاکید دارد که روانشناسی باید به حل مسائل مربوط به شادکامی آدمیان بپردازد، نه آنکه خود را سرگرم بررسی پاره های مجزا از رفتار کند که صرفا به خاطر سهولت تحلیل علمی انتخاب شده اند.

رویکرد شناختی در پاسخ به محدودیت های رویکرد رفتاری و برای بررسی استدلال ،برنامه ریزی ،تصمیم گیری آدمی به وجود آمد. تفسیرهای روانشناسان شناختی مبتنی بر قیاس بین ذهن و کامپیوتر می باشد.

در رویکرد زیست شناختی به بررسی آدمی و انواع دیگر جانداران سعی می شود پیوند رفتار آشکار با رویدادهای الکتریکی و شیمیایی که در بدن و به ویژه در مغز و دستگاه عصبی صورت می گیرند، شناخته شوند.

هر پژوهش روانشناختی مستلزم ارائه فرضیه و سپس آزمون آن فرضیه با یکی از روشهای علمی است . روشی را علمی گویند که ناسوگیرانه و پایا باشد.

روشهای اصلی تحقیق در روانشناسی عبارتند از روش آزمایشی ، همبستگی مشاهده طبیعی ، روش زمینه یابی و روش مطالعه موردی( شرح حال نگاری)

در روش آزمایشی شرایط به دقت کنترل می شود تا روابط بین متغیرهای مورد بررسی کشف شود. در این روش متغیر مستقل توسط آزمایشگر دستکاری می شود تا تاثیر آن بر متغیر وابسته معلوم شود.

در ساده ترین طرح آزمایش یک گروه آزمایشی و یک گروه گواه وجود دارد. اگر تفاوت بین میانگین های دو گروه از لحاظ آماری معنادار باشد نتیجه می گیریم که وضعیت مورد نظر به صورتی پایا موثر بوده است. یکی از اساسی ترین مزایای طرح آزمایشی کنترل است.

زمانی که نمی توان از روش آزمایشی برای ارتباط دو متغیر استفاده کرد از روش همبستگی استفاده می شود. میزان همبستگی دو متغیر با ضریب همبستگی سنجیده می شود که مقدار آن بین -1 و+1 متغیر است. ضریب همبستگی ممکن است مثبت یا منفی باشد و این خود بستگی به این دارد که متغیری همراه متغیر دیگر افزایش یابد (+) یا کاهش (-).

مشاهده طبیعی یکی از روشهای پژوهش است که در آن پدیده مورد نظر تحت مشاهده قرار می گیرد. پژوهشگران باید دوره آموزشی لازم را در کار مشاهده و ثبت دقیق مشاهدات بگذرانند تا بتوانند از فرافکنی سوگیری های خود بر گزارش ها پرهیز کنند.

زمانی که نتوان از طریق مشاهده مستقیم اطلاعات کسب کرد از زمینه یابی (پرسشنامه و مصاحبه ) استفاده می شود.

به میزان تعمیم پذیری یافته ها اعتبار بیرونی می گویند که در صورت معرف نبودن نمونه این اعتبار مخدوش می شود.

روش شرح حال نگاری یکی از ابزارهای مشاهده غیر مستقیم است. در این روش یک فرد عمیقا مورد مطالعه قرار می گیرد تا الگوهای مهم رفتاری وی پیدا شود.

سه اصل اخلاقی عمده در پژوهشهای روانشناختی وجود دارد که عبارتند از : اصل کمترین احتمال خطر ،اصل رضایت آگاهانه و اصل رعایت حریم خصوصی.

مبانی عصبی –زیستی روانشناسی

نورون واحد زیربنایی دستگاه عصبی است. نورون از جسم سلولی تشکیل یافته است که از آن شاخه های کوتاهی به نام دندریت و دنباله لوله مانند باریکی به نام آکسون خارج می شود. تحریک دندریتها و جسم نورون منجر به تکانه عصبی می گرددکه در طول آکسون حرکت می کند.

نورون های حسی علائم صادر شده از اندامهای حسی را به مغر و نخاع شوکی می برندو نورونهای حرکتی علائم ساطع شده از مغز و نخاع شوکی را به ماهیچه ها و غده های درون ریز می رسانند. نورون های رابط بین نورون های حسی و سایر نورون ها ارتباط برقرار می کنند و فقط در چشم و مغز و نخاع موجودند. عصب دسته آکسونی طولانی متشکل از آکسون صدها یا هزاران نورون است.

محرک به صورت تکانه الکتروشیمیایی در طول نورون از دندریتها به انتهای آکسون می رود. این تکانه متحرک یا پتانسیل عمل ناشی از مکانیسم خود نگهدارنده ای به نام ناقطبی شدن است

پتانسیل عمل در طول آکسون به حبابهای کوچکی در انتهای آن به نام پایانه سیناپسی می رسد و موجب آزادشدن مواد شیمیایی به نام پیک عصبی می شود . پیک عصبی علائم را از نورونی به نورون دیگر منتقل می کند.

بعضی پیوندهای بین ناقلهای عصبی و گیرنده ها موجب ناقطبی شدن غشای یاخته و بعضی موجب قطبی شدن آن می شوند. هرگاه میزان ناقطبی شدن به سطح آستانه برسد در آن صورت پتانسیل عمل در طول نورون گیرنده شلیک می شود. رویداد پتانسیل عمل رویدادی است تابع قاعده  همه یا هیچ.

استیل کولین پیک عصبی موجود در مغز است که در تشکیل خاطرات تازه دخالت دارد . همچنین  این پیک عصبی در بافت ماهیچه ای موجب انقباض ماهیچه می شود. سم بوتولونیم مانع از رها شدن استیل کولین شده و موجب فلج شدن ماهیچه تنفسی میشود.

نوراپی نفرین در تغییرات خلق موثر است . گابا از جمله پیک های عصبی بازدارنده است که داروهای آرام بخش فعالیت آن را تسهیل کرده و موجب کاهش اضطراب میشود.

دوپامین از جمله پیک های عصبی است که در ایجاد اختلال اسکیزوفرنی دخالت دارد. افزایش دوپامین موجب ابتلا به اسکیزوفرنی و کاهش آن موجب اختلال پارکینسون می شود.

کمبود پیک عصبی سروتنین موجب اضطراب بیخوابی و اختلالات عاطفی نظیر افسردگی میشود.

دستگاه عصبی به دو بخش مرکزی و پیرامونی تقسیم می شود . دستگاه عصبی پیرامونی شامل دستگاه تنی( پیام رسان بین اندامهای حسی ماهیچه ها و سطح بدن) و دستگاه خود مختار ( مرتبط با اندامها ی احشایی و غدد درون ریز ) شامل بخش های سمپاتیک و پاراسمپاتیک میباشد.

مغز آدمی متشکل از سه لایه متحد المرکز به نامهای هسته مرکزی دستگاه کناری و قشر مغز می باشد.

هسته مرکزی شامل بصل النخاع ( ناظر بر تنفس و بازتابهای وضعی بدن) مخچه (مربوط به هماهنگی حرکتی و کنترل و هماهنگی کارکردهای عالی ذهن) تالاموس( ایستگاه تقویت اطلاعات حسی) و هیپوتالاموس (مربوط به هیجانها و حفظ تعادل زیستی ) است. تشکیلات شبکه ای نیز حالات بیداری و انگیختگی را در کنترل دارد.

دستگاه کناری یا لیمبیک بربرخی فعالیتهای غریزی (تغذیه ،حمله، فرار و جفتگیری) که هیپوتالاموس آنها راتنظیم می کند کنترل دارد. بخشهایی از این دستگاه در کار هیجان و حافظه دخیلند.

مخ دارای دو نیمکره است . سطح پرچین و شکنج دار دو نیمکره را قشر مخ گویند که در فرایندهای عالی ذهن مثل تشخیص تصمیم گیری یادگیری تفکر نقش دارد. برخی از مناطق قشر مخ مرکز دروندادهای حسی معین یا مرکز کنترل حرکاتی خاص است. بقیه قشر مخ شامل مناطق ارتباطی است.

نیمکره چپ در زمینه زبان و ریاضیات دارای مهارت است. نیمکره راست کمی قادر به فهم زبان است اما از راه گویایی نمی تواند ارتباط برقرار کند. این نیمکره توانایی پیشرفته برای ادراک فضایی و طرحها دارد.

بخش سمپاتیک دستگاه عصبی خود مختار در جریان برانگیختگی و بخش پاراسمپاتیک در جریان آرمیدگی فعال میشود.

غده های درون ریز نقش مکمل دستگاه عصبی را داشته و در رفتار هیجانی و انگیزش دخیلند.

وراثت توسط کروموزومها و ژنها منتقل می شود . در هر سلول انسانی 23 جفت کروموزوم وجود دارد که نصف آنها از سلول اسپرم و نصف دیگر از سلول تخمک است .بسیاری از خصیصه های آدمی توسط ژن یا ژنها کنترل می شود.هر چند ژنها می توانند زمینه مساعد را برای برخی ویژگیها فراهم کنند اما این محیط است که حاصل نهایی را شکل می دهد. برای مثال استعداد ابتلا به دیابت ( عامل ژنی ) تحت تاثیر چاقی ( عامل محیطی) احتمال ظهور بیشتری را دارد. در واقع رفتار آدمی وابسته به کنش متقابل بین وراثت و محیط است.

 

 

رشد روانی

سه هدف عمده روانشناسی رشد عبارت است از: 1- درک تغییرات ناشی از سن2- توضیح تفاوت های فردی 3- تعیین وضعیت و زمینه ای که کودکان در آن رشد می کنند.

آثار عوامل ارثی در فرایند رسش ظاهر می شود. رسش عبارت است از زنجیره فطری و از پیش تعیین شده رشد یا تغییرات بدنی که به طور نسبی مستقل از محیط هستند . رفتارهایی مثل رشد حرکتی و گفتاری تابع زنجیره نمو هستند . بعنوان نمونه همه کودکان مهارتهایی نظیر سینه خیز رفتن ایستادن و راه رفتن را تقریبا در سن معینی و با توالی همانندی کسب می کنند . البته همه این رفتارها تحت تاثیر محیط غیر عادی و ناکافی یا محیط غنی قرار می گیرند.

دوره حساس به دوره های سرنوشت ساز در زندگی فرد گویند که طی آن باید رویدادهای خاصی صورت گیرد تا رشد طبیعی میسر شود. دوره های حساس حتی در دوره حاملگی نیز وجود دارد. مادر اگر در 3 ماهه اول بارداری به سرخجه مبتلا شود یکی از اندامهای حسی جنین حتما دچار نقص خواهد شد. زیرا 3 ماهه اول زندگی جنین دوره حساس رشد اندامهای شنوایی و بینایی است و محیط نامساعد در این دوره موجب بروز اختلال می شود.

نوزاد سالم آدمی با دستگاههای حسی فعال متولد می شود و آماده یادگیری از محیط است .

نوزادان بصرت فطری به طرحهای پیچیده و چهره آدمها بیشتر توجه می کنند مزه ها را تمییز می دهند و مایعات شیرین را به سایر مزه ها ترجیح می دهند.

طبق نظریه رشد شناختی پیاژه رشد شناختی کودک از مرحله حسی حرکتی ( که ویژگی عمده آن کشف پایداری شی است) شروع شده و از مرحله پیش عملیاتی ( مرحله کاربرد نمادها ، خودمحوری) و مرحله عملیات عینی ( مرحله تکوین مفاهیم نگهداری ذهنی ) گذشته و به مرحله عملیات صوری ( مرحله فرضیه آزمایی منظم در حل مسئله ) ختم میشود.

به اعتقاد کلبرگ و طبق آزمایشات وی بر روی کودکان سنین مختلف رشد قضاوت اخلاقی طبق 3 مرحله عمده اخلاق پیش عرفی ،اخلاق عرفی و اخلاق پس عرفی پیش میرودو این مراحل هر کدام دارای 2 زیر مرحله اند. بررسی های دیگر نشان داده است که این مراحل جهان شمولند.

در همان هفته های اول زندگی در نوزادان به تفاوت های فردی در سطح فعالیت پاسخگویی به تغییرات محیط و تحریک پذیری برمی خوریم. این ویژگیهای شخصیتی وابسته به خلق را که به نظر فطری است خلق و خو گویند. ثبات خلق و خو در گستره زندگی تابع تعامل خصوصیات ارثی کودک با محیط است.

تعامل کودک به نزدیک شدن به افراد معین و احساس امنیت بیستر در حضور آنها دلبستگی نامیده میشود.و مری اینزورث دلبستگی را با استفاده از روش موقعیت ناآشنا اندازه گیری کرد. این روش شامل مجموعه رویدادهایی است که طی آن ها کودک به هنگام دور شدن مراقب اصلی یا مادر از اتاق و برگشت مجدد او مورد مشاهده قرار می گیرد.کودکان بر اساس واکنشهایشان به 3 گروه تقسیم می شوند:1- دلبسته ایمن2- دلبسته ناایمن با حالت اجتنابی 3- دلبسته ناایمن با حالت دوسوگرا.

هویت جنسی به میزان برداشت فرد از خود به عنوان مرد یا زن اطلاق می شود. هویت جنسی مفهومی است متفاوت از نقش آموزی جنسیتی. نقش آموزی جنسیتی به فراگیری آن دسته از ویژگی ها و رفتارهایی گفته می شود که فرهنگ هر جامعه برای مردان و زنان مناسب می دانند.

در نظریه روانکاوی فروید هویت جنسیتی و نقش آموزی جنسیتی از کشف اولیه کودک  در مورد تفاوت بین اندامهای جنسی پسر و دختر و همانند سازی نهایی کودک با والد همجنس ناشی می شود.

نظریه یادگیری اجتماعی در مورد هویت جنسیتی و نقش آموزی جنسیتی بر 2 نکته تاکید دارد 1- پاداش و تنبیهی که کودک برای رفتارهای همخوان و یا ناهمخوان با جنسیت دریافت می دارد.2- فرایند همانند سازی با بزرگسالان همجنس از راه یادگیری مشاهده ای.

نظریه شناختی رشدی در باب هویت جنسیتی و نقش آموزی جنسیتی توسط کلبرگ و بر اساس نظریه رشد شناختی پیاژه صورتبندی شده است. درک کودک از جنسیت خود با مراحل رشد شناختی پیاژه مطابقت دارد. بویژه درک آنها از ثبات جنسیتی فرد به رغم تغییرات سنی و ظاهر شخص ثابت می ماند. این نظریه میزان درک کودکان را کمتر از آنچه هست ارزیابی می کند.

رشد فرایندی است مستمر. به این معنی که افراد در سراسر زندگی هم از نظر بدنی و هم از نظر روانی تغییر می کنند و با مسائل سازگاری تازه ای روبرو می شوند . مراحل رشد روانی – اجتماعی اریکسون با مسائل و بحرانهایی سرو کار دارد که فرد در مقاطع گوناگون زندگی در روابط اجتماعی خود با آنها روبرو می شود.

بلوغ اثر چشمگیری در تصویر نوجوان از بدنش عزت نفس حالات خلق و روابطش با دیگران دارداما بیشتر نوجوانان این دوران را بدون تشویش پشت سر می گذارند. پسرهای زودرس در مقایسه با همسالان دیررس خود از ظاهر خودشان بیشتر رضایت دارند و بیشتر از آنها حالت های خلق مثبت تجربه می کنند.

دختران زودرس در مقایسه با دختران دیررس بیشتر دچار افسردگی اضطراب و تضادهای خانوادگی می شوند واز وضع ظاهر خود نیز کمتر رضایت دارند. بر اساس نظریه اریکسون شکل گیری هویت فردی یکی از مسائل عمده دوره نوجوانی است.

دانیل لوینسون فصول زندگی افراد را از 17 تا 65 سالگی تقسیم بندی کرده و 40 الی 45 سالگی را دوره گذر از نیمه زندگی معرفی کرده است.

الیزابت کوبلر – راس با مطالعه افراد در حال مرگ 5 مرحله را برای آنها در نظر گرفته است که عبارتند از: 1- انکار و انزوا2- خشم 3- چانه زدن 4- افسردگی 5- پذیرش.

فرایندهای حسی

درسطح روانشناختی به تجاربی که توسط محرکهای ساده ایجاد می شود احساس گویند. به تلفیق و تفسیر معنی دار احساس ها نیز ادراک می گویند.

از نظر زیست شناختی اساس فرایندهای حسی عبارتند از اندامهای حسی و گذرگاه های عصبی ارتباطی . حیطه عمل این فرایندها مراحل اولیه کسب اطلاعات درباره محرکهاست.

یکی از ویژگیهای مشترک همه حواس حساسیت آنها در ردیابی تغییر محرک است . آستانه مطلق عبارتست از کمترین انرژی یک محرک که بر اثر آن می توان حضور یا عدم حضور محرک را تشخیص داد. حساسیت به تغییر تحت عنوان آستانه افتراقی  عبارت است از حداقل تفاوت بین دو محرک که به صورت پایا قابل تشخیص باشد.

بر اساس قانون وبر مقدار تغییر لازم برای تمییز دو محرک از یکدیگر با افزایش شدت اولیه محرک افزایش می یابد.و تقریبا متناسب با شدت اولیه محرک است.

طبق فرمول فخنر مقدار ادراکی یک محرک متناسب است با لگاریتم شدت فیزیکی آن محرک. بنابر این دو برابر کردن شدت محرک موجب دو برابر شدن ادراک حاصل از آن نمی شود.

در فرایند نیرو گردانی گیرنده های خاص هر دستگاه حسی انرژی فیزیکی خاص خود را به صورت تکانه های عصبی رمز گردانی می کند. گیرنده ها و گذرگاه های عصبی ارتباط شدت محرک را بر حسب نرخ تکانه های عصبی و الگوی این تکانه ها رمزگردانی می کنند. کیفیت محرک نیز برحسب تارهای عصبی خاصی فعال می شوندو الگوی فعالیت این تارها رمزگردانی می شود.

محرک بینایی تابش الکترمغناطیسی 400 تا700 نانومتر و اندام حسی آن چشم است. هر چشم دستگاهی برای تشکیل تصویر دارد و دستگاه تبدیل تصویر به تکانه الکتریکی می باشد. دستگاه نیروگردانی در شبکیه جای دارد که حاوی گیرنده های بینایی یعنی میله ها و مخروط هاست. مخروط ها در برابر نورهای شدید عمل می کنند فعالیت آنها موجب احساس رنگ می شود و فقط در مرکز شبکیه یافت می شود.( لکه زرد). مخروط ها موجب وضوح دید می شوند. میله ها هم در برابر نور ضعیف عمل می کنند و میزان حساسیت آنها بالاست و در بخش پیرامونی شبکیه می باشند.

طول موجهای مختلف نور موجب احساس رنگهای متفاوت می شوند. با آمیختن سه رنگ که از نظر طول موج از هم فاصله زیاد دارند تقریبا هر رنگ نوری را می توان همتاسازی کرد.

طبق نظریه سه فامی ادراک رنگ بر فعالیت سه نوع گیرنده مخروط مبتنی است و بیشترین حساسیت هر مخروط به طول موجهای ناحیه متفاوتی از طیف نور است.

چهار احساس اصلی رنگ وجود دارد : قرمز، سبز ،زرد و آبی بر اساس نظریه رنگهای متضاد فرایندهای متضاد قرمز – سبز و زرد – آبی به گونه ای عمل می کنند که در هر فرایند به هر یک از دو رنگ متضاد در جهت  عکس پاسخ داده می شود.

محرک حس شنوایی موجی از تغییرات فشار هوا و اندام حسی آن گوش است.گوش شامل گوش بیرونی ( بخش بیرونی گوش و مجرای شنوایی) گوش میانی ( پرده گوش و زنجیره ای از استخوانها ) و گوش درونی ( مجرای حلزونی و لابیرنت) است.

سلولهای مژکداری بر روی غشای پایه گوش درونی وجود دارد که امواج صوتی موجب ارتعاش آنها شده و در نهایت تکانه عصبی به وجود می آید. زیرو بمی کیفیت بارز صوت است و بر حسب بسامد موج صوتی تغییر می کند .

بویایی حسی است که برای گونه های دیگر جانداران مهم تر است تا برای انسان . در بسیاری از جانداران بوهای خاصی برای مبادله اطلاعات به کار می رود. انواع مختلف گیرنده بو وجود دارد. فرد عادی قادر به تشخیص 10000 تا 40000 بوی مختلف است و زنان در این امر تواناترند.

در چشایی فرد ساخت ژنتیکی وی و تجارب او تاثیر گذارند. محرک چشایی مواد قابل حل در بزاق است . هر مزه ای را می توان بر حسب یکی از مزه های اصلی یا ترکیبی از آنها توصیف کرد. رمزگردانی مزه های مختلف تا حدودی بر حسب تارهای عصبی ویژه ای است که فعال می شوند و تا حدودی بر حسب طرح فعالیت تارهای عصبی.

حس فشار و دما از دو حس های پوستی هستند . حساسیت به فشار در لب ،بینی و گونه بیشتر از نقاط دیگر و در پشت پا کمتر از همه جاست. آدمی نسبت به دما بسیار حساس است و قادر است تغییری کمتر از یک درجه سانتی گراد را تشخیص دهد.

وقتی شدت محرک به حدی رسید که موجب آسیب بافت شود ایجاد احساس درد می شود . دو نوع درد متمایز وجود دارد نوع اول درد مرحله ای است که معمولا کوتاه مدت است و شدت آن به سرعت افزایش می یابد و سپس فروکش می کند . نوع دوم درد مداوم است که نوعا گنگ و دراز مدت است.

طبق نظریه کنترل دروازه ای درد احساس درد فقط به خاطر فعال شدن گیرنده های درد در پوست نیست بلکه دریچه عصبی در نخاع شوکی نیز باید باز باشد تا علامتهای گیرنده درد راهی مغز شوند.

ادراک

بررسی ادراک با دو کارکرد اصلی دستگاه ادراکی سروکار دارد مکانیابی یا تعیین محل اشیا و بازشناسی یا تعیین چیستی اشیا.

قشر بینایی مغز براساس اصل تقسیم کار عمل می کند. مکان یابی در ناحیه ای نزدیک به بخش فوقانی قشر مخ و باز شناسی در ناحیه ای نزدیک به قاعده قشر مخ انجام می شود. خود فرایندهای بازشناسی نیز واحدهای مجزایی دارد مثل بازشناسی رنگ ،شکل و بافت.

در مکان یابی اشیا نخست باید شکل و زمینه را از هم جدا کرد. همچنین اصول دیگر گشتالتی نظیر مجاورت ،شباهت، تکمیل نیز در گروهبندی اشیا به ما کمک می کنند.

برای آگاهی از مکان شی باید فاصله یا عمق آن را معلوم کنیم.برای ادراک حرکت لازم نیست حتما شی در برابر شبکیه چشم حرکت کند.

بازشناسی شی یعنی انتساب آن به یک مقوله بر اساس شکل شی صورت می گیرد.در مراحل اولیه باز شناسی دستگاه بینایی اطلاعات شبکیه ای را به کار می گیرد تا شی را بر حسب ویژگی هایی مثل خطوط و زوایا توصیف کند. در مراحل بعدی باز شناسی دستگاه بینایی توصیف شی را با توصیف شکلهایی که در حافظه اندوخته شده مقایسه می کند تا بهترین همتا را بیابد.

همه اشیای طبیعی متشکل از خطوط ساده و احجام هندسی هستند. با ترکیب تعداد محدودی از این شکلها می توان شکل حجمی همه اشیا را که برای آدمی قابل باز شناسی اند توصیف کرد.

توجه انتخابی فرایندی است که از طریق آن برخی محرک ها برای پردازش بعدی انتخاب و بقیه نادیده گرفته می شود.توانایی توجه انتخابی هم تابع فرایندهایی است که در مراحل اولیه بازشناسی است و هم فرایندهایی که تنها پس از تعیین معنی پیام رخ می دهند.

در گزینش درون دادها در مغز دستگاه خلفی عهده دار انتخاب بر اساس مکان یابی است و دستگاه قدامی انتخاب بر مبنای ویژگی های دیگر مثل شکل و رنگ را بر عهده دارد.

یکی دیگر از کارکردهای اصلی دستگاه ادراکی ثابت نگهداشتن نمود اشیا به رغم تغییرات وسیع در محرکهایی است که اندامهای حسی دریافت می کنند.

ثبات درخشندگی یعنی اینکه صرفنظر از مقدار نوری که شی منعکس می کند روشنایی آن تقریبا ثابت دیده می شود. ثبات رنگ یعنی رنگ شی صرف نظر از منبع نوری که آن را روشن می کند ثابت به نظر می آید دو نوع دیگر ثبات عبارتند از ثبات شکل و ثبات مکان.

وضوح دید که در باز ناسی بسیار حائز اهمیت است در 6 ماه اول زندگی به سرعت رشد می کند و سپس از سرعت رشد آن کاسته می شود. ادراک فاصله و عمق در حدود 3 ماهگی به تدریج ظاهر می شود ولی تا 6 ماهگی ثبات نمی یابد. انواع ثبات از 6 ماهگی شروع به رشد می کنند.

حیواناتی که در تاریکی بزرگ می شوند به آسیب بینایی همیشگی دچار می شوند . حیوانهایی که با پوششی بر روی یک چشم بزرگ شوند از آن چشم نابینا می شوند . ولی حیوانات بالغ در پی محرومیت طولانی مدت از تحریک ،بینایی خود را از دست نمی دهند. این نتایج دلالت بر وجود دوره حساس دارد . دوره ای که طی آن کمبود تحریک به هنجار موجب اختلال در توان فطری ادراکی می شود. این پدیده ربطی به یادگیری ندارد . برعکس هماهنگی  ادراکی – حرکتی چیزی است که باید آموخته شود و جانداران برای رسیدن به هماهنگی به هنجار نیازمند حرکات خودانگیخته هستند.

هشیاری و حالات دگرگون آن

در تعریف هشیاری توافق همگانی وجود ندارد. هشیاری در معناهای مختلفی چون شناخت حسی شناخت درونی مستقیم وحدت شخصی و حالت بیداری بکار می رود.

هشیاری متضمن 2 چیز است : 1- وارسی خود و محیط 2- کنترل کردن اعمال خویش

تجزیه هشیاری به این معنی است که افکار و خاطره ها گاهی به جای آنکه به ناهشیار رانده شوند از هشیاری گسسته یا جدا می شوند. نمونه افراطی آن در اختلال تجزیه هویت دیده می شود.

خواب یکی از حالتهای هشیاری است. دارای 4 مرحله nrem و یک مرحله به نام remمی باشد که هر مرحله امواج مغزی خاص خود را دارد . رویا ها بیشتر در REM وجود دارد.

در بین گروههای سنی مختلف REM کودکان از همه بیشتر است و طولانیترین مرحله خواب در کل مرحله دوم می باشد که 45% خواب را تشکیل می دهد.

رویا یکی دیگر از حالات دگرگون هشیاری است. در زمینه رویا فروید معتقد است رویا امیال در کسوت مبدل است و بین محتوای آشکار و محتوای پنهان فرق می گذارد.

از داروهای روانگردان نیز برای تغییر هشیاری و خلق و خو استفاده شده است. انواع داروها عبارتند از : کندسازها مثل الکل آرام بخشها و مواد استنشاقی ،مواد افیونی مثل هروئین و مرفین ،محرک ها مانند آمفتانیها و کوکائین، توهم زا ها مثل ال اس دی و پی سی پی و شاهدانگان از قبیل ماری جوانا و حشیش.

مصرف داروها موجب ایجاد وابستگی می شود که علائم آن افزایش تحمل ،علائم ترک دارو و احساس اجبار در مصرف است.

مراقبه کوششی است برای دگرگونی هشیار ی از طریق اجرای آیین ها یا تمریناتی شبیه آنچه در یوگا یا ذن رایج است.

هیپنوتیسم حالتی از پاسخدهی است که در آن آزمودنی ها توجه خود را بر هیپنوتیسم کننده و تلقینات او متمرکز می کنند.

پاسخهای هیپنوتیسمی معمول عبارتند از : افزایش یا کاهش کنترل حرکتی ،تحریف حافظه از طریق فراموشی پس هیپنوتیسمی، پس روی سنی و توهمات مثبت و منفی.

پدیده های فرا روانی که موضوع بحث فرا روانشناسی اند شامل ادراک فراحسی در شکلهای مختلف اندیشه خوانی ،غیب بینی و پیشگویی و حرکت فرا روانی یعنی حرکت دادن اشیا به وسیله ذهن می باشد.

 

 

یادگیری و شرطی سازی

یادگیری به تغییرات نسبتا پایدار در رفتار گویند که در اثر تمرین به وجود می آید.

انواع یادگیری عبارتند از :

خوگیری: جاندار یاد می گیرد محرکی آشنا و بی اهمیت را نا دیده بگیرد.

شرطی شدن کلاسیک که جاندار یاد می گیرد که محرکی در پی محرکی دیگر می آید.

شرطی شدن عامل : جاندار می آموزد پاسخی معین پیامدی مشخص دارد.

یادگیری پیچیده: که از سطح شکل گیری پیوندها فراتر می رود.

در آزمایشهای پاولف اگر محرکی شرطی بطور منظم قبل از محرک غیر شرطی بیاید علامتی برای فراخواندن پاسخ شرطی است که اغلب شبیه پاسخ غیر شرطی است.

شرطی سازی کلاسیک در درمان شب ادراری کودکان ،درمان فوبی ها  توسط روشهای غرقه سازی و حساسیت زدایی منظم اعمال می شود.

در تبیین شرطی سازی ترس و تحمل دارویی شرطی شده نیز از مفهوم شرطی شدن کلاسیک می توان استفاده کرد.

تعمیم عبارت است از دادن پاسخ شرطی به محرکهایی شبیه محرک شرطی با آموزش افتراقی می توان به جاندار یاد داد که پاسخ شرطی را تنها در برابر محرک شرطی خاصی ارائه دهد.

کردار شناسان معتقدند که برنامه های رفتاری که عوامل ژنتیک موجب آنها می شوند آموختنی های جاندار را محدود می کنند. مثلا موشها به آسانی احساس تهوع را با مزه محلول معینی ارتباط می دهند ولی پرندگان نمی توانند بین حالت تهوع و مزه ارتباط برقرار کنندو بین نور و احساس تهوع پیوند ایجاد می کنند. این تفاوت ها ناشی از تفاوت های ذاتی بین موش و پرندگان است.

شرطی شدن عامل در موقعیت هایی صورت می گیرد که پاسخ آزمودنی بر محیط اثر گذارد نه اینکه محرکی غیر شرطی آن را فرا خواند.

شکل دهی دارای دو جزء است: 1- تقویت تفکیکی: که در آن برخی پاسخها تقویت می شوند و برخی دیگر تقویت نمی شوند.

2- تقریبهای متوالی: تنها پاسخهایی که یکی بعد از دیگری به پاسخ مورد نظر آزمایشگر نزدیکند تقویت می شوند.

تقویت کننده های رفتار دو دسته اند: 1- تقویت کننده های نخستین مثل غذا و آب2- تقویت کننده های ثانویه : در نتیجه همراه شدن با تقویت کننده های نخستین نقش تقویت کنندگی می یابند.

برنامه های تقویت چهار دسته اند:

1-     تقیت فاصله ای ثابت 2- فاصله ای متغیر 3- نسبتی ثابت 4- نسبتی متغیر

سه نوع شرطی شدن آزارنده وجود دارد : تنبیه که رویدادی آزارنده است و موجب بازداری پاسخ می شود در گریز که جانداران می آموزند پاسخی بدهند که رویداد آزارنده ای متوقف شود. اجتناب که جاندار یاد می گیرد پاسخی بدهد که حتی از شروع رویداد آزارنده هم جلوگیری کند.

عامل شناختی موثر در شرطی شدن عامل این است که جاندار باور داشته باسد که تقویت تا حدی در کنترل اوست. یعنی بین پاسخهای او و تقویت نوعی وابستگی وجود دارد.

یادگیری مهارتی گاه در کسب مهارت دیگر اثر می کند این مطلب را انتقال یادگیری نام نهاده اند . این انتقال معمولا در یادگیری حرکتی یا کلامی رخ می دهند.

در یادگیری رابطه بین محرکها وقتی امکان پیش بینی کامل رابطه میسر نباشد افراد در قضاوتهای خود درباره میزان رابطه به باورهای قبلی خود متوسل می شوند . این امر گاهی به پذیرش رابطه های واهی منجر می شود.

وقتی باور پیشین با رابطه عینی در تعارض باشد یادگیرنده ممکن است باور پیشین خود را به رابطه عینی ترجیح دهد.

حافظه و هوش

حافظه از نظر محتوا به 3نوع حافظه رویدادی ،معنایی و عملی تقسیم می شود.

حافظه سه مرحله متمایز دارد : رمزگردانی ،اندوزش و بازیابی. در جریان رمزگردانی نواحی نیمکره چپ مغز و در جریان باز یابی نیمکره راست مغز درگیر می شود..

حافظه کوتاه مدت که به آن دفتر کار مغز نیز می گویند اطلاعات را به مدت کوتاهی نگهداری می کند. مناطق پیشانی قشر مخ در حافظه کوتاه مدت دخالت دارند.

حافظه بلند مدت مانند انبار بزرگی اطلاعات را از چند دقیقه تا چند سال نگهداری می کند. هیپو کامپ محل تحکیم خاطرات در حافظه دراز مدت است.

ظرفیت کوتاه مدت 7+- 2 ماده یا قطعه است . با استفاده از روش تقطیع می توان این مقدار را افزود. با گذشت زمان یا جایگزین شدن مطالب جدید به جای مطالب قدیمی اطلاعات حافظه کوتاه مدت ممکن است زوال یابد یا فراموش شود.

با افزایش مقدار مطالب در حافظه کوتاه مدت بازیابی کندتر می شود که در تبیین آن از دو علت متفاوت استفاده می کنند:1- فرایند پیگردی2- فرایند فعال سازی

حافظه کوتاه مدت نقش فعالی در حل مسائل مختلف مثل محاسبه ذهنی ،قیاسهای هندسی و پاسخ به پرسش های کتابهای درسی برعهده دارد اما ظاهرا در فهم جملات نسبتا ساده دخالتی ندارد.

رمز گردانی در حافظه دراز مدت معمولا معنایی است . با افزودن روابط معنی دار به ماده های حافظه می توان عملکرد حافظه را بهبود بخشید.

در بسیاری از موارد فراموشی اندوخته های حافظه دراز مدت ناشی از نارسایی بازیابی است.( اطلاعات موجود است اما دست یافتنی نیست). نارسایی بازیابی گاهی ناشی از تداخل ماده های مختلف دارای نشانه های بازیافتی یکسان است .

گاهی فراموشی اندوخته های حافظه دراز مدت به خاطر زوال مطالب در انباره حافظه است.

حافظه آشکار نوعی از حافظه است که در یادآوری یا بازشناسی موثر است. یعنی وقتی گذشته ها را آگاهانه به یاد می آوریم. حافظه ناآشکار به صورت بهبود در برخی تکالیف اداری حرکتی شناختی ظاهر می شود. بی آنکه بتوان تجربه هایی را که به آن بهبودمنجر شده آگاهانه به یاد آورد.

فراموشی به دو نوع است:پیش گستر که به ناتوانی شدید در یادآوری رویدادهای روزمره و ناتوانی در کسب اطلاعات جدید گویند. فراموشی پس گستر به ناتوانی در یادآوری رویدادهای قبل از آسیب یا بیماری گویند.

علت فراموشی وقایع دوران کودکی یکی در نحوه رمزگردانی و سازماندهی متفاوت خاطرات در کودکان و دیگری به دلیل عدم رشد هیپوکامپ تا قبل از 2 سالگی است.

برای بهسازی حافظه درازمدت از تصویرسازی ذهنی ،بسط معنایی ،بافت سازماندهی و تمرین بازیابی استفاده می شود.

یکی از اساسی ترین اختلالاتی که در آن تخریب حافظه دیده می شود بیماری آلزایمر است که در اثر تخریب سلولهای تولید کننده استیل کولین هیپوکامپ ایجاد می شود.

روانشناسان هوش را قابلیت عمومی درک و استدلال می دانند که به شکلهای گوناگون جلوه گر می شود. وکسلر هوش را مجموعه یا کل قابلیت فرد برای فعالیت هدفمند تفکر منطقی و برخورد کارآمد با محیط می داند.

اطلاعاتی که درباره تواناییهای زیربنایی شخص از طریق آزمونهای هوش بدست می آید نشاندهنده میزان هوش افراد است.

برای سنجش هوش از آزمونهای دارای اعتبار و روایی استفاده می کنند در سوالات آزمونهای هوش تفکر همگرا مورد تاکید است در حالیکه آزمونهای خلاقیت تفکر واگرا را می سنجند.بسیاری از اکتشافات خلاق مستلزم برخورداری از هر دو نوع تفکر همگرا و واگرا هستند.

تفکر و زبان

زبان اساسی ترین ابزار بیان اندیشه است . زبان دو وجه دارد: تولید زبان و فهم زبان.

زبان در سه سطح سازمان یافته است در بالاترین سطح واحد جمله قرار دارد که متشکل از گروههایی است که با واحدهای گزاره پیوند دارد. در سطح دوم واژه ها و واژکهای معنی دار و در پایین ترین سطح صوتهای گفتاری قرار دارند.

واج طبقه ای از اصوات گفتاری است. هر زبانی از سلسله واجهای خاص خود و قواعد خاصی برای آرایش واجها به صورت واژه دارد . واژک کوچکترین واحد معنی دار زبان است. بسیاری از واژکها خود واژه اند و بقیه در نقش پیشوند و پسوند ظاهر می شوند. فهم جمله نه تنها مستلزم تحلیل واجها واژکها و گروههای جمله است بلکه مستلزم فهم چارچوب گفتار و مقصود گوینده نیز هست.

رشد زبان در سه سطح رخ می دهد . کودکان در بدو تولد توانایی فطری برای یادگیری واجها دارند اما بعد از چند سال می توانند از ترکیب واجها واژه بسازند. یادگیری جمله سازی در کودکان با گفتار تک واژه ای شروع می شود و سپس به مرحله دو واژه ای می رسد و به دنبال آن بسط گروههای اسمی و فعلی جمله رخ می دهد.

فرایندهای یادگیری زبان عبارتند از تقلید و شرطی شدن و فرضیه آزمایی.

دو ناحیه نیمکره چپ نقش مهمی در زبان دارند: ناحیه بروکا در قطعه پیشانی مغز و ناحیه ورنیکه در ناحیه گیجگاهی. بروکا مسئول توانائیهای تولیدی زبان و ورنیکه مسئول توانائیهای نحوی زبان است.

در اندیشیدن تجسمی به کمک تصویرهای ذهنی می اندیشیم . تصویرهای ذهنی مانند ادراک هستندو به نظر می رسد که اساس عصبی آن در قطعه آهیانه ای نیمکره راست می باشد . قشر بینایی مغز نیز مسئول تجسم فضایی است.

حل مسئله مستلزم تجزیه هدف به پاره هدفهایی است که وصول به آنها سهل تر است. راهبردهای معمول این تجزیه عبارتند از : کاهش تفاوت بین وضعیت موجود و وضعیت هدف تحلیل وسیله – هدف و روش رو به عقب.

حل مسائل به روش بازنمایی روش افراد متخصص در هر رشته است. در واقع بسیاری از متخصصان معتقدند که بازنمایی درست مسئله نصف حل مسئله است.

انگیزش

انگیزش به رفتار نیرو و جهت می دهد. علل انگیزش نیز شامل گستره ای از ریزترین سطوح یعنی رویدادهای فیزیولوژیکی درون مغز و بدن تا کلان ترین سطوح یعنی عوامل فرهنگی و تعامل اجتماعی با دیگر انسانها می باشد.

انگیزشها از دو منبع سرچشمه می گیرند: عوامل سائق درونی و عوامل مشوق بیرونی.

عوامل مشوق مثل غذا، آب ،شریک جنسی و داروها که جاندار برای رسیدن به آنها دارای انگیزش است. اما بیشتر مشوقها نیز در نتیجه یادگیری و تجربه شکل می گیرند.

پاداشهای طبیعی می توانند با تحریک دستگاه دوپامینی مغز موجب فعال شدن نورونهای این ناحیه شده  و ایجاد لذت کنند. اساس اعتیاد به داروها نیز در عمل این ناحیه از مغز نهفته است.

 عوامل سائقی موجب حفظ حالت تعادلی بدن می شوند. تنظیم دما یکی از تعادلهای زیستی می باشد. تغییر دمای محیط در مغز ردیابی می شود. این تغییر موجب عرق کردن یا لرزیدن شده و دمای بدن را سریع به حالت طبیعی برمیگرداند.

تشنگی بر دو نوع است :  تشنگی اسمزی ( کم شدن آب درون سلولی ) تشنگی حجمی( کم شدن آب برون سلولی). در راه اندازی مکانیسم تشنگی برای جبران کمبود آب بدن کمبود مایع درون سلولی از اهمیت اصلی و مایع برون سلولی از اهمیت ثانوی برخوردار است.

کارکرد گرسنگی انتخاب غذای مناسب برای بدن و خوردن آن است. چون مکانیسم اصلی به راه اندازی گرسنگی کاهش گلوکز است معمولا انسانها به طور فطری مزه شیرین را ترجیح می دهند و به خاطر خاصیت مسموم کننده برخی مواد تلخ از مزه تلخ بیزارند.

در گرسنگی تعامل بین مشوقهای دهانی و کاهش سائق گرسنگی با اهمیت است. یعنی اگر افراد از راهی غیر از دهان به مقدار کافی کالری دریافت کنند احساس سیری نخواهند کرد. همچنین طبق فرضیه سیر شدگی شرطی احساس سیری از غذا خوردن تا حدودی حاصل یادگیری است.

گیرنده های شیمیایی موجود در معده که به کمبود گلوکز حساسند پیام خود را به مغز مخابره کرده و موجب ایجاد احساس گرسنگی می شوند. اما مغز ردیاب اصلی گرسنگی است. یکی از اصلی ترین ردیاب های سیری موجود در کبد است که به افزایش ذخایر انرژی حساس بوده و از طریق ترشح هورمون  کوله سیستو کینین از روده ها موجب توقف احساس گرسنگی و خوردن می شود.

دو دلیل عمده برای چاقی ذکر شده است: 1- استعداد ژنتیکی 2- زیاد خوردن( به دلایل روانشناختی). ژنها از طریق اثری که بر یاخته های چربی میزان سوخت و ساز و نقطه تنظیم دارند بر چاقی اثر می گذارند. در مورد پرخوری و چاقی می توان گفت که افراد چاق وقتی از نظر هیجانی برانگیخته می شوند بیشتر غذا می خورند و به نشانه های گرسنگی پاسخ می دهند.

بی اشتهایی روانی با ویژگی کاهش شدید و خودخواسته وزن مشخص می شود و احتمال بروز آن در زنان 20 برابر مردان است. یکی از علل احتمالی این اختلال تحریف تصویر بدن می باشد که فرد مبتلا به بی اشتهایی به اشتباه گمان می کند چاق است. از علل دیگر آن تاکید جامعه بر لاغری زنان و اختلالات زیست شناختی می باشد.

پرخوری دوره ای با صرف زیاده از حد غذا در فواصل معینی زمانی و سپس تلاش برای دفع مواد اضافی از طریق استفراغ و خوردن مسهل است. علل احتمالی آن عبارتند از : عوامل شخصیتی مثل افسردگی تاکید جامعه بر لاغری و عوامل زیست شناختی مثل کمبود سروتنین.

طبق قانون یرکس- دادسون هر فعالیت ساده در اثر سطح بالای برانگیختگی یا انگیزش آسان می شود. فعالیت پیچیده نیز با سطح برانگیختگی پایین معمولا بهتر انجام می شود.

اساس فیزیولوژیکی انگیزش ساختارهای مغزی شبکه ای و هیپوتالاموس هستند.

هورمونهای قبل از تولد در رشد جنسی نقش دارند. اگر غدد جنسی به میزان کافی آندروژن ترشح کنند رشد مغز و آلت تناسلی نرینه خواهد داشت و اگر آندروژنها کم یا نایاب باشد مغز و آلت تناسلی جنین مادینه خواهد شد. پس از تولد کودک رشد وی متاثر از جنسیت اجتماعی وی خواهد بود.

کردار شناسان با مطالعه حیوانات در محیط طبیعی شان دریافتند که در دوره حساسی بعد از تولد جانداران طوری برنامه ریزی شده اند که به دنبال هر جاندار یا شی متحرک در محیط خود بیفتند و نوعی وابستگی عاطفی به آن بیابند. این نوع پیوند را نقش پذیری مادری گویند.

نقش پذیری جنسی همزمان با نقش پذیری مادری رخ می دهد و موجب می شود که حیوان جفتی از نوع مناسب برگزیند و در عین حال از پیوند با مادر و یا خواهران و برادران پرهیز شود.

هیجان

هیجانها پدیده ها یی چند وجهی اند و می توانند ذهنی ،فیزیولوژیکی ،کارکردی و اجتماعی باشند.

هیجان به طور کلی دو کارکرد عمده دارد :1- کارکرد انطباقی2- کارکرد اجتماعی

کارکرد انطباقی هیجان موجب بقا و تولید مثل شده و کارکرد اجتماعی آن موجب سازگاری فرد با محیط اجتماعی می شود.

حالات چهره در هیجانهای بنیادی معنای همگانی دارند . مردمان فرهنگهای گوناگون برسر اینکه در عکس معینی شخص چه هیجانی ابراز می کند توافق دارند. مرکز شناسایی جلوه های هیجانی در نیمکره راست مغز قرار دارد .

تجربه هیجانی گاهی به افراد نیرو می بخشد و گاهی رفتار را نابسامان می کند. دیگر اینکه تجربه هیجانی موجب می شود که آدمی به رویدادهایی که با وضع هیجانی همخوان باشد بیشتر توجه می کند و اطلاع بیشتری درباره آنهابدست می آورد تا رویدادهایی که با حالت هیجانش ناهمخوان باشد.

طبق نظریه بریج و سروف درباره رشد هیجانها نوزادان ابتدا فقط یک هیجان کلی و نامشخص دارند به همراه رشدشناختی کودک هیجانات متمایز در کودک ایجاد می شود.

بر اساس نظریه ایزارد کودکان از بدو تولد دارای هیجانات متمایز از هم هستند اما لحظه تجلی آنها به رشد شناختی و به تجربه های اجتماعی کودک وابسته است.

پرخاشگری نوعی گرایش به عمل در پاسخ به خشم است. طبق نظریه روانکاوی پرخاشگری سائقی ناشی از ناکامی است و طبق نظریه یادگیری اجتماعی پاسخی آموخته شده است.

بررسی های زیست شناختی پرخاشگری تا حدودی تاکید کننده دیدگاه سائقی پرخاشگری است. در آدمی و سایر پستانداران عالی پرخاشگری تحت نظارت قشر مخ قرار دارد و تحت تاثیر تجربه های گذشته و تاثیرات اجتماعی قرار می گیرد.

طبق نظریه یادگیری اجتماعی پاسخهای پرخاشگرانه بر اساس تقلید آموخته می شود و از راه تقویت بر فراوانی آنها افزوده می شود.

شواهد آزمایشی نشان می دهد که دست زدن به پرخاشگری یا موجب افزایش پرخاشگری می شود یا آن را در سطح اولیه اش حفظ می کند بنابراین ابراز پرخاشگری موجب پالایش آن نمی شود

تفاوتهای فردی و شخصیت

به دلیل تمایز افراد از همدیگر ( از ابعاد مختلف توانایی، انتظارات ،نگرشها، صفات شخصیتی ) سنجش تفاوتهای فردی از شاخه های مهم علم روانشناسی است که توسط آزمونها انجام می گیرد.

آزمونهای خوب و علمی دارای 2 ویژگی اساسی هستند.

1-پایایی یعنی آزمون یا روش سنجش پایا دارای نتایج تکرار پذیر و همخوان است.

2-اعتبار یعنی آزمون معتبر همان چیزی را می سنجد که قرار است بسنجد.

گالتون اولین کسی بود که برای سنجش تواناییهای هوشی آزمونهایی طراحی کرد . همچنین ضریب همبستگی را ابداع کرد. اما بینه نخستین آزمونهای نزدیک به آزمونهای هوش فعلی را ساخت و مقیاس ذهنی را ابداع کرد. بعدها ویلیام اشترن مفهوم IQ را به عنوان شاخص هوش ارائه نمود.

شخصیت را می توان الگوی معینی از تفکر هیجان و رفتار تعریف کرد که سبک شخصی فرد را در تعاملات او با محیط مادی و اجتماعیش رقم می زند.

در اغلب پرسشنامه های شخصیت از فرد خواسته می شود که نحوه واکنشهایش به موقعیتهای مختلف را بیان کند. این پرسشنامه ها اغلب ساختار یافته اند.

آزمونهای فرافکنی از روشهای ارزیابی شخصیت است که از رویکرد روانکاوی برخاسته است. TAT و رورشاخ دو مورد از مهمترین این آزمونها هستند. در آزمونهای فرافکن محرک مبهمی به افراد ارائه می شود تا آنها وجوهی از شخصیت خود را برآن فرافکنی کنند. اما این آزمونها معایبی دارند و آن اینکه پایایی آنها کم است. زیرا تفسیر پاسخها به قضاوت بالینگر وابسته است. همچنین ارتباط پیچیده ای بین رفتار افراد و پاسخهای آنها به آزمونهای فرافکن وجود دارد . به همین دلیل اطلاعات این آزمونها به همراه تاریخچه فردی و رفتار افراد معتبر و معنادار است.

تعامل سرشت و تربیت از موضوعات مهم مطالعه تفاوتهای فردی است. به طور کلی میزان تفاوتهای یک صفت در افراد مختلف یک جمعیت را که بر اثر تفاوتهای آنها پیدا می شود میزان وراثتی بودن آن صفت یا وراثت پذیری می نامند. وراثت پذیری صفات مختلف متفاوت است. بیشترین میزان وراثت پذیری مربوط به توانایی و هوش و از همه کمتر مربوط به عقاید دینی سیاسی و علایق شغلی است.

بررسیهای علمی نشان داده است که برخی از الگوها و سبکهای زندگی همیشه با فرد همراه است. مثل هوش و برخی از آنها مثل اعتماد به نفس و رضایت از زندگی تغییر می کنند. در بین زوجها نیز زوجهای شبیه به هم به لحاظ شخصیتی در زندگی زناشویی خود دارای تداومند. تداوم در الگوهای شخصیتی غیر انطباقی نیز رخ می دهد برای مثال تندخویی دوران کودکی همبستگی مثبتی با زندگی شغلی نامتعادل دارد.

عدم تجانس شخصیت با محیط ،نیل به شادمانی بیشتر ،رفتن به دانشگاه می تواند سرمنشا تغییر و تحول شخصیت باشد و تداوم برخی صفات را از بین ببرد.

فشار روانی سلامت و شیوه های مقابله

فشار روانی یا استرس زمانی ایجاد می شود که افراد با وقایع تهدید کننده سلامت روانی یاجسمی روبه رو می شوند.به این وقایع عوامل فشار و به واکنش افراد به این عوامل پاسخهای استرس گویند.

وقایع استرس زا از 5 منبع ناشی می شوند:

وقایع آسیب زای خارج از حیطه معمول تجربه های آدمی

حوادث غیر قابل کنترل

حوادث غیر قابل پیش بینی

وقایع چالش انگیز قابلیت ها و خودپنداره ها

تعارضات درونی

تعارضات 4  دسته اند:

در تعارض جاذب- جاذب از دو هدف مثبت یکی باید انتخاب شود . در تعارض جاذب – دافع یک هدف معین هم جاذبه و هم دافعه دارد. در تعارض دافع – دافع که بیشترین استرس را دارد فرد باید از دو هدف منفی یکی را انتخاب کند . تعارض جاذب – دافع چندگانه نیز پیچیده ترین نوع تعارض است.

استرسها گاهی موجب پاسخهای پرخاشگرانه گاه موجب پاسخهای منفعلانه و گاه نیز موجب اضطراب می شود. همچنین افراد گاهی در برابر استرس مبتلا به اختلال شناختی می شوند و این اختلال شناختی در طول دوره های پرفشار اغلب موجب پایبندی افراد به الگوهای رفتار خشک و انعطاف ناپذیر می شود.

واکنش ارگانیزم در برابر استرس زاهای مختلف را هانس سلیه تحت عنوان سندروم کلی سازگاری توصیف می کند. که 3 مرحله دارد:1- واکنش اعلام خطر2- مرحله مقاومت3- مرحله فرسودگی.

فشار روانی از دو راه بر سلامت افراد تاثیر می گذارد. به طور مستقیم استرس موجب تاثیر بر عضلات قلب شریانها و سایر اعضای بدن می شود. همچنین دستگاه ایمنی بدن نیز متاثر از استرس می شود. به طور غیر مستقیم نیز استرس می تواند با واداشتن ما به انجام رفتارهایی در جهت تضعیف بدن و سیستم ایمنی بر سلامت ما تاثیر گذارد.

افراد سخت رو بیشترین مقاومت را در برابر استرس دارند و دارای 3 خصوصیت شخصیتی تعهد، کنترل و چالش می باشد.

مجموعه رفتارهای تیپ الف شامل رقابت جویی ،بی حوصلگی، پرخاشگری و خصومت با حملات قلبی و انسداد شریانهای قلب همبستگی دارد.

فرایندی که از طریق آن شخص سعی می کند فشارهای روانی را اداره کند مقابله گویند. که به دو صورت مسئله مدار یا هیجان مدار صورت می گیرد. در مقابله مسئله مدار فرد به مسئله یا وضعیت خاصی که پیش آمده می پردازد و به دنبال راهی برای تغییر وضعیت یا اجتناب از آن است. در مقابله هیجان مدار نیز فرد با هیجانات منفی به طرق رفتاری ( استفاده از الکل و مواد مخدر ) و طرق شناختی به مقابله می پردازد. مکانیسم های دفاعی جزو مقابه های هیجانی مدارند.

طلب حمایت اجتماعی آموزش فنون رفتاری و شناختی از جمله راههای دیگر اداره استرس است. توجه و حمایت هیجانی دیگران فشار روانی را قابل تحمل می کند. همچنین یادگیری آرامش بازخورد زیستی تغییر پاسخهای شناختی نیز در اداره استرس موثر است.

روانشناسی نابهنجاری

از جمله صفات ذکر شده برای افراد به هنجار می توان موارد زیر را نام برد:

ادراک کارآمد از واقعیت

توانایی اعمال نظارت ارادی بر رفتار

اعتماد به نفس و مقبولیت

توانایی برقراری روابط پرعطوفت

مولد بودن

شیوع و بروز اختلالات روانی در دو جنس آدمی و سن ظهور آنها نیز متفاوت است . مثلا احتمال سوء مصرف الکل و دیگر مواد در مردان 2 برابر زنان افسردگی در زنان دو برابر مردان و اختلال شخصیت ضد اجتماعی در مردان 4 برابر زنان است.

اختلالات اضطرابی جزو شایعترین اختلالات هستند و شامل اختلال اضطراب فراگیر ،اختلال هراس یا فوبی، اختلالات وسواسی- اجباری اختلال استرس پس از سانحه و اختلال استرس حاد می باشد.

از دیدگاه روانکاوی نزدیک شدن تکانه های ناهشیار به حیطه خودآگاه موجب اضطراب در فرد می شود که اضطرابی ناهشیار است. از دیدگاه رفتاری اضطراب یا به طور مستقیم از موقعیتهای وحشتناک آموخته می شود یا به صورت جانشینی با مشاهده پاسخهای دیگران.

دیدگاه شناختی به شیوه تفکر افراد مضطرب درباره موقعیتها و خطرات بالقوه می پردازد و دیدگاه زیست شناختی در این اختلالات به دنبال یافتن مبنایی وراثتی است. به همین دلیل این دیدگاه داروهایی مثل بنزودیازپینها را برای کاهش اضطراب پیشنهاد می کند.

اختلالات خلقی نیز دارای دو دسته عمده اند : اول اختلالات افسردگی هستند که دارای 4 دسته علائم هیجانی شناختی رفتاری و انگیزشی مختلف می باشند مصیبت بارترین پیامد افسردگی خودکشی است که جزو علائم انگیزشی محسوب می شود. دوم اختلالات دوقطبی هستند که در آن هر دو حالت افسردگی و مانیا دیده می شود. در حالت مانیا پر انرژی بودن شور و شوق زیاد اعتماد به نفس بالا نیاز کم به خواب خود بزرگ بینی رفتارهای تکانشی و پرخاشگرانه وجود دارد

بر اساس دیدگاه روانکاوانه افسردگی واکنشی به فقدان وابستگی مفرط به تایید بیرونی و درونی سازی خشم محسوب می شود. بک ،نظریه پرداز شناختی افکار منفی افراد نسبت به خود ،جهان و آینده را عامل به وجود آمدن افسردگی می داند و دیدگاه رفتاری عدم تقویت را و دیدگاه زیست شناختی نیز کاهش نور اپی نفرین و سروتنین را عامل اصلی افسردگی برشمرده و 3 دسته داروی ضد افسردگی را معرفی می نماید.

روان گسیختگی به گروهی از اختلالات روانی گفته می شود که درهم ریزی شخصیتی شدید،تحریف واقعیت و ناتوانی در زندگی روزمره از ویژگیهای آن است. اختلالات تفکر، توجه ،توهم ،اختلال در حالت عاطفی و کاهش توانایی عملکرد هم جزو ویژگیهای این دسته از اختلالات است.

اختلالات شخصیت به تجارب ذهنی پایدار و رفتار گفته می شود که خارج از معیارهای فرهنگی است. افراد مبتلا به اختلالات شخصیت احساس ناراحتی یا اضطراب نمی کنند و احتمالا تمایل به تغییر رفتار خود ندارند.

اختلال شخصیت ضد اجتماعی مورد مطالعات زیاد قرار گرفته و از جمله ویژگیهای آن فقدان وجدان رفتار تکانشی و فقدان احساس مسئولیت اخلاقیات و فقدان است.

از میان عوامل زیست شناختی که برای شخصیت ضداجتماعی ذکر می شود می توان به پایین بودن قابلیت برانگیختگی در برابر محرکهای اضطراب آور اشاره کرد. اختلال نقص توجه و مهارتهای تکانه در کودکی از دیگر عوامل می باشد. سوء تغذیه والدین تماس با مواد سمی در دوره قبل یا بعد از تولد، کودک آزاری به همراه محیط نامناسب تواما اختلال سلوک را به وجود می آورد.

شخصیت مرزی نیز دارای ناپایداری است . خودپنداره آنها در نوسان است. احساس پوچی رفتارهای تکانشی و خودآزارانه نیز از دیگر ویژگیها است . بر اساس دیدگاه روانکاوی شخصیت مرزی از مکانیسم دفاعی دونیم سازی استفاده می کند. طبق دیدگاه شناختی هسته اختلال شخصیت مرزی تحریف شناختی از نوع تفکر دومقوله ای است . سابقه آزار جسمی و جنسی دوره کودکی از دیگر عوامل بروز اختلال شخصیت مرزی است.

شیوه های درمان

تا قبل از نهضت بهداشت روانی که توسط کیلفرد بیرز به وجود آمد از روشهای درمانی بیرحمانه ای برای درمان اختلالات روانی استفاده می کردند مثل محرومیت غذایی، شکنجه کردن و زدن.

رواندرمانی درمان اختلالات روانی به کمک تدابیر روانشناختی است و اهداف آن عبارت است از برطرف کردن علائم موجود، تغییر علائم موجود، متوقف کردن علائم موجود، مداخله در الگوهای نابهنجار فرد و تقویت رشد و تکامل جنبه های سالم و مثبت شخصیت.

روانکاوی با بررسی بنیادهای ناهشیار ارتباطات اولیه فرد با والدین و خواهر و برادرانش و آوردن تعارضات به خودآگاه در درمان افراد می کوشد. تداعی آزاد و تحلیل رویا از ابزارهای روانکاوی است. مقاومت، انتقال و تفسیر مقاومت و انتقال از مفاهیم اصلی روانکاوی است.

رفتار درمانی از اصول یادگیری و شرطی شدن برای درمان تبعیت می کند. حساسیت زدایی منظم و مواجهه سازی واقعی از جمله شیوه های رفتار درمانی هستند که بر اساس اصول شرطی کلاسیک مبتنی می باشند و تقویت انتخابی نیز بر اساس اصول شرطی سازی کنشگر است.

در رفتار درمانی شناختی علاوه بر راهکارهای رفتاری تغییر عقاید ناسازگار نیز مدنظر قرار می گیردو در این شیوه درمانگر به فرد کمک می کند که واکتشهای هیجانی ناراحت کننده نظیر اضطراب و افسردگی را با یاد گرفتن شیوه های موثرتری برای تفسیر و تفکر درباره تجاربش کنترل کند.

درمانهای انسان گرایانه بر تمایل طبیعی فرد به رشد و خودشکوفایی تاکید دارند. اختلال روانی زمانی ایجاد می شود که فرایند رسیدن فرد به تواناییهای بالقوه اش تحت تاثیر شرایط با افراد دیگر که رشد فرد را در مسیرهای مورد قبول خود هدایت می کنند مسدود شود.

درمانگران التقاطی از روشی واحد برای درمان استفاده نمی کنند و از بین فنون مختلف آنهایی را که با توجه به شخصیت و علائم خاص مراجع بیشترین تناسب  را با او دارد انتخاب می کنند.

در گشتالت درمانی کانون درمان آگاه شدن از کل شخصیت خویش از طریق حل و فصل تعارضات حل نشده و کشف چیزهایی از وجود خود است که از میدان آگاهی فاصله دارد.

در زوج درمانی بر انتقال احساس بین زوجها درک بیشتر و داشتن حساسیت به نیاز های یکدیگر و بکارگیری شیوه های موثرتر برای حل و فصل تعارضات تاکید می شود. خانواده درمانی و زوج درمانی شکلهایی از گروه درمانی هستند.

در گروه درمانی تعدادی از افراد که دارای مشکلی شبیه هم هستند جمع شده و با هدایت یک رهبر به بحث و گفتگو می پردازند . به این وسیله فرد می تواند مشکلات خود را در حضور دیگران حل کند و ببیند که دیگران در برابر رفتارش چگونه واکنش نشان می دهند.

عوامل مشترک موجود در همه درمانها عبارت است از : 1- ارتباط بین فردی صمیمانه و اعتمادآمیز2-اطمینان بخشی و حمایت 3- حساسیت زدایی 4- تقویت پاسخهای انطباقی و سازگارانه 5-کسب بینش یا شناخت.

رواندرمانی وقتی موثر قلمداد می شود که بهبود مراجع بعد از درمان بیشتر از هر بهبود بدون درمان در همان دوره زمانی باشد. مطالعات گوناگون در این زمینه نشان داده است که رواندرمانی در درمان اختلالات افراد موثر است.

دارودرمانی و شوک درمانی از جمله درمانهای زیست شناختی می باشند. داروهای ضدافسردگی ،ضداضطراب ،ضدسایکوتیک با تاثیر بر روی پیک های عصبی مختلف و تعدیل میزان آنها در درمان انواع اختلالات روانی موثرند.در شوک درمانی جریان الکتریکی خفیفی از مغز گذرانده می شود . از عوارض جانبی این نوع درمان فراموشی بعد از شوک است.

پذیرش احساسات ،پذیرش آسیب پذیری خود ،گسترش علائق و استعدادها و برقراری ارتباط با دیگران کمک گرفتن به هنگام از دیگران از جمله عوامل افزایش بهداشت روان می باشد.

نفوذ و تعامل اجتماعی

روانشناسان اجتماعی به بررسی نحوه اندیشیدن و احساس کردن افراد درباره محیط اجتماعی و نحوه برقراری تعامل آنها با هم و تاثیرگذاری آنها بر یکدیگر می پردازد.

تریپلت در 1898 دریافت که حضور یک تماشاگر به هنگام انجام یک فعالیت رقابتی سرعت آن را بالا می برد و این پدیده را تسهیل اجتماعی نامید.بعدها زایونک متوجه شد که پاسخهای ساده و بارها تکرار شده در حضور همکار یا تماشاگر نوعا افزایش می یابند ولی پاسخهای پیچیده یا نوآموخته نوعا مختل می شوند.

بر اساس نظریه حواسپرتی – تعارض حضور دیگران موجب حواسپرتی شده و او را دچار تعارض می کند که توجه خود را چگونه بین دیگران و تکلیف انجام شده تقسیم کند. این تعارض سطح سائق را بالا برده و موجب تسهیل اجتماعی می شود.

تحقیقات نشان داده است که احساس ناشناسی سطح بالای برانگیختگی تمرکز بر وقایع خارجی و وحدت عمیق گروهی در گروه موجب فردیت باختگی در میان اعضا شده و از عواقب آن می توان به کاهش توان برنامه ریزی عاقلانه افزایش رفتار تکانشی ناتوانی پایش یا تنظیم رفتار خود و غیره اشاره کرد.

پژوهشها معلوم کرده اند که حضور ناظران دیگر فرد را به یاری رساندن به دیگران ترغیب نمی کند بلکه حضور دیگران فرد را از مداخله باز می دارد.

سولومون اش با آزمایش درباره همنوایی با اکثریت متوجه شد که 75 درصد از آزمودنی های وی لااقل یکبار با گروه همنوا شده اند . احتمالا وضوح پاسخ صحیح در آزمایش اش عامل مهمی به نفع همنوایی بوده است. همچنین مخالفت آزمودنی می تواند به منزله عدم تایید صلاحیت و کفایت وی از طرف اعضای گروه باشد.

گاهی نیز اقلیت متحد انعطاف پذیر و آزاداندیش می تواند نظر اکثریت را به دیدگاه خود نزدیک کند.

مطالعات استانلی میلگرام در زمینه اطاعت از مراجع قدرت نشان داد که وجود حائل بین قربانی و فرد اعمال کننده خشونت حضور و نظارت مداوم آزمایشگر هنجارهای اجتماعی مثل باادب شمرده شدن و داشتن توجیه اعتقادی اطاعت از دستورات مرجع قدرت را موجب می شود.

همانند سازی به فرایندی گویند که طی آن عقاید و نگرشها و رفتارهای گروه مرجع را می پذیریم و از چارچوب آنها به مسائل دنیا نگاه می کنیم.

شکل گیری اولیه بسیاری از مهمترین عقاید و نگرشهای ما بر اساس همانند سازی با گروه مرجع بوده است . بعدها مجموعه عقاید و نگرشهای ما سبک و سنگین شده و دستخوش تغییر می شود و عقاید جدید درونی سازی می شود.

استونر طی مطالعه ای دریافت تصمیمهای گروهی افراطی تر از تصمیم های فردی اند. این پدیده را امروزه قطبی شدن گروه می نامند. در مورد قطبی شدن از دو توضیح نفوذ اطلاعاتی و نفوذ هنجاری استفاده می شود.

پدیده گروه اندیشی عبارت است از آنکه اعضای گروه مخالفت خود را با آنچه مورد اجماع گروه است سرکوب کنند. یانیس بر اساس تحلیل چندین تصمیم گیری در زمینه سیاست خارجی مقدمات و علائم اندیشه گروهی و علائم تصمیمهای نادرست متاثر از تفکر گروهی را نشان داد. وی معتقد بود که ایجاد بحث آزاد در گروه و توضیح علل و عواقب گروه اندیشی مانع از به وجود امدن خطرات گروه اندیشی می شود.

 

 


  • معصومه جلیلی
  1. ویژگی های عمده گروه اجتماعی را شرح دهید؟
  2. مهم ترین ملاک های طبقه بندی گروه های اجتماعی را نام ببرید؟
  3. صفات مشترک میان گروه های نخستین را ذکر کنید؟
  4. ویژگی های گروه های نخستین و ثانوی را با هم مقایسه کنید؟
  5. مثال هایی از انواع گروه های نخستین و ثانوی را ذکر کنید؟
  6. ویژگی های عمده گروه مرجع را شرح دهید؟
  7. ویژگی های عمده گروه های سری کدام ها هستند؟
  8. برخی از گروه های سری را نام ببرید؟
  9. مهم ترین ویژگی های جماعت را ذکر کنید؟
  10. انواع جماعت را شرح دهید؟
  11. مفاهیم درون گروه و برون گروه را از یکدیگر متمایز کنید؟
  12. مفهوم نهاد اجتماعی را شرح دهید؟
  13. نهاد های اصلی اجتماعی کدام ها هستند؟
  14. کارکردها ، پایگاه ها ، نهادهای فرعی و مظاهر خارجی هر یک از نهاد های اجتماعی را ذکر کنید؟
  15. منظور از نقش نهادی چیست؟
  16. ویژگی های عمده نهاد های اجتماعی را ذکر کنید؟
  17. کارکرد های آشکار و ضمنی نهادهای اجتماعی را شرح دهید؟
  18. مفهوم سازمان اجتماعی را شرح دهید؟
  19. منظور از سازمان رسمی  و غیر رسمی چیست؟
  20. تفاوت سازمان های رسمی را با نهاد های اجتماعی شرح دهید؟
  21. مفاهیم مقام و نفوذ چه تفاوتی دارند؟
  22. طبقه اجتماعی را تعریف کنید؟
  23. مهم ترین عوامل تعیین کننده طبقه اجتماعی را ذکر کنید؟
  24. انواع تحرک اجتماعی کدام ها هستند؟
  25. منظور از تضاد نقش ها چیست؟
  26. پایگاه های محول و مکتسب کدامند؟
  27. عوامل موثر در تعیین پایگاه اجتماعی کدام  هاهستند؟
  28. منظور از دور باطل فقر چیست؟
  29. یقه سپید ها چه کسانی هستند؟
  30. مفهوم فقر نسبی را تشریح کنید؟
  31. مفاهیم پایگاه و نقش اجتماعی را تعریف کنید؟
  32. تفاوت طبقه و کاست در کجاست؟
  33. ایل را تعریف کنید؟
  34. تقسیم بندی های فرعی ایل کدامند؟
  35. ویژگی های اصلی عشایر کوچنده را تشریح کنید؟
  36. وضع تولید و مصرف در جامعه ایلی چگونه است؟
  37. مهم ترین ملاک های طبقه بندی ایلات در ایران کدامند؟
  38. شکل های عمده روستا در ایران کدام ها هستند؟
  39. ویژگی های عمده زندگی شهری کدام ها هستند؟
  40. هنجار اجتماعی را تعریف کنید؟
  41. برخی از هنجار های اجتماعی را ذکر کنید؟
  42. هنجار های اجتماعی چگونه بوجود می آیند؟
  43. طبقه بندی سمنر از هنجار های اجتماعی چگونه است و چه مفهومی را بیان می دارد؟
  44. ارزش های اجتماعی چه ماهیتی دارند؟
  45. ارزش های اجتماعی را در جوامع صنعتی و غیر صنعتی مقایسه کنید؟
  46. انحراف اجتماعی را تعریف کنید؟
  47. چرا انحراف امری نسبی است؟
  48. جرائم سازمان یافته چه ویژگی هایی دارند؟
  49. منظور از انحرافات اولیه و ثانوی چیست؟
  50. فساد را چگونه می توان طبقه بندی کرد؟
  51. مفهوم و ویژگی های تروریسم را شرح دهید؟
  52. منظور از نظارت اجتماعی چیست؟
  53. ضرورت های اصلی پیدایش شهر ها را شرح دهید؟
  54. نظریه دوائر متحد المرکز،قطاعی و چند هسته ای  در باره ساخت درونی شهر ها را شرح دهید؟
  55. روابط میان دولت و جامعه روستایی را بررسی کنید؟
  56. ویژگی های کلی جامعه روستایی را ذکر کنید؟
  57. رابطه زندگی انسانی با طبیعت در روستا چیست؟
  58. سکونت پراکنده و مجتمع در روستا چه ویژگی هایی دارند؟
  59. مفهوم پیوستگی فرهنگی با جامعه روستایی چیست؟
  60. اساسی ترین تضادهای میان شهر و روستا از چه نقطه نظرهایی است؟
  • معصومه جلیلی

سه نظریه درباره ساخت درونی شهر ها

1-نظریه چند هسته ای

2-نظریه دوایر متحدالمرکز

3-نظریه قطاعی

ساخت دوایر متحدالمرکز ( نظریه ارنست برگس ( 

این طرح به‌عنوان نظریه‌اى متحدالمرکزى شناخته شده است. الگوى ساخت شهر بر این اصل استوار است که توسعه شهر از ناحیه مرکزى به طرف خارج شهر صورت گرفته و تعدادى مناطق متحدالمرکز را تشکیل مى‌دهد. این مناطق، با ناحیهٔ مشاغل مرکزى شروع شده و به‌وسیلهٔ منطقهٔ در حال تحول احاطه مى‌شود، که خود در حال تبدیل به ادارات و صنایع سبک بوده و به واحدهاى مسکونى کوچکترى تبدیل مى‌شوند. این قسمت، ناحیه‌اى است که مهاجرین شهر به طرف آن جلب مى‌گردند و به نوبهٔ خود یا مسکن کارگران است یا محل بعضى از ساختمان‌هاى قدیمى شهر. بالاخره منطقهٔ سفرکنندگان در بیرون منطقه ساخته شدهٔ شهر قرار دارد. قسمت اعظم منطقه سفرکنندگان، احتمالاً به‌صورت اراضى باز است. اما دهکده‌هائى که در داخل آن وجود دارد، اغلب خصوصیات خود را تبدیل به سکونتگاه‌هاى خوابگاهى مى‌نمایند.

ساخت قطاعى شهر نظریه همر هویت )

در توجیه نظریه ساخت قطاعى شهر باید گفت که: چنین توسعه‌اى را نمى‌توان مغایر با نظریهٔ دوایر متحدالمرکز دانست. بلکه، تغییر و تعدیلى در جهات مختلف این نظریه است. برخلاف نظریه دوایر متحدالمرکز در نظریهٔ ساخت قطاعى شهر، شهرها نمى‌توانند براى همیشه حالت دایره‌اى شکل بودن مناطق داخلى خود را حفظ کنند. بلکه، حالت قطاعى بیش از دایره‌اى زمینهٔ مساعدى را جهت توسعهٔ به‌دست مى‌آورد. در این نظریهٔ عامل اجارهٔ خانه مى‌تواند به‌عنوان راهنما، مطالعهٔ شهر را عملى سازد. ساخت مهم‌ترین اصول تشکیل‌دهندهٔ نظریه قطاعى شهرها را مى‌توان به شرح زیر مورد مطالعه قرار داد:

نخست آنکه منطقهٔ واحدهاى مسکونى گران‌قیمت از کانون اصلى خود در طول خطوط شبکه رفت و آمد شروع به توسعه مى‌کند؛ و چنین واحدهائى به طرف زمین‌هاى دور از خطر سیلاب و عوامل آلوده‌کنندهٔ محیط زیست، قرار گرفته است.

واحدهاى مسکونى با اجاره بهاء بیشتر، به سوى فضاهاى باز و دور از محدودیت‌هاى نامساعد طبیعى قرار دارد و جابجائى ساختمان‌هاى ادارى و تجاری، توسعهٔ واحدهاى مسکونى گران‌قیمت را در جهت عمومى عملى مى‌سازند.

 

آپارتمان‌‌هاى لوکس اجاره‌ای، در مجاورت بخش‌هاى تجارى و منطقهٔ مسکونى قدیمى شهر به‌وجود مى‌آیند، و این در حالى است که واحدهاى خودیار گران‌قیمت شهر، به‌طور اتفاقى و بى‌هدف و نامنظم جابه‌جا نمى‌شوند. بلکه، چنین مناطقى یک یا چند قطع زمین معین را جهت توسعه انتخاب مى‌کنند. مناطق صنعتى شهر نیز، در طول خطوط آهن و راه‌ها و در دسترس منابع آب به‌وجود مى‌آیند و به‌صورت زنجیره‌اى توسعه پیدا مى‌کنند. از طرف دیگر، تمایل به توسعهٔ مثلثى شکل در مناطق داخلى شهرها، بیش از حالت دایره‌اى مى‌باشد.

در ساخت قطاعى شهر، راه‌هاى شعاعى از مرکز شهر به اطراف کشیده مى‌شود و عامل دسترسى به این راه‌ها و یا دورى از آنها، قیمت زمین‌هاى شهرى را در مناطق مختلف شهر تعیین مى‌کند.


۱. مرکز تجارى شهر ، ۲. عمده‌ فروشى و صنایع سبک ، ۳. منطقه مسکونى با درآمد کم

۴. منطقه مسکونى با درآمد متوسط ، ۵. منطقه مسکونى با درآمد بالا

ساخت طبیعى شهرها

این نظریه، بر مبناى ویژگى‌هاى جغرافیائى شهر استوار است. بدین صورت که مشخصات طبیعى شهر و خصیصه‌هاى فرهنگى مردم، ساخت حوزهٔ طبیعى شهر را معلوم مى‌نماید. این نوع شهرها معمولاً تابع کامل فرم و خصوصیات آب و هوائى و مسائل و عوامل اجتماعى بوده و در حقیقت، طبیعت و انسان‌ها در فرم‌گیرى شهر دخالت مستقیم داشته‌اند.

ساخت چند هسته‌اى  )نظریهٔ ادوارد اولمن و چانسى هاریس )

اساس این تئورى بر این اصل قرار دارد که شهرهاى کوچک تنها داراى یک مرکز و یا هسته واحد مى‌باشند. اما شهرهاى بزرگ امروزی، همگى داراى هسته‌هاى متعددى هستند که در داخل شهرها، ارتباط مسیرهاى حمل و نقل، تشکیل این هسته‌ها را امکان‌پذیر مى‌سازد.

در شهرها، مسیرهاى حمل و نقل از یک سرى ایستگاه‌هاى خطی، در طول مسیر خود برخوردار هستند. در مجاورت این ایستگاه‌ها و از جمله ایستگاه راه‌آهن، تراکم محدودى از فعالیت‌هاى تجارى ظاهر مى‌شود. فرودگاه‌ها، جهت تمرکز پاره‌اى از فعالیت‌هاى تجاری، زمینهٔ مساعدى مى‌یابند.

در داخل شهرها نیز، فعالیت‌هاى اقتصادى در تقاطع وسایل نقلیه و مسیرهاى اصلى شهر که قابل دسترسى اکثریت مردم شهر است، توسعه مى‌یابند. مناطق صنعتی، امکانات تفریحی، مدارس، دانشگاه‌ها و حتى قبرستان‌ها، جمعیت را به‌سوى خود جلب مى‌کنند که ایجاد تأسیساتى را در مجاورت خود لازم دارند. به دنبال آنها، یک نوع مرکزیت و یا هستهٔ جدید شهرى تکوین مى‌‌یابد. با تکمیل عملکردهاى وسایل نقلیه و شبکه راه‌ها، توسعهٔ قسمت‌هائى از شهر، ساخت چند هسته‌اى به خود مى‌گیرد و بر این روال به فعالیت مى‌پردازد. لذا استفاده از اراضى شهر غالباً در اطراف چند هسته مستقل شهرى ظاهر مى‌شود، نه در کناره‌هاى یک هسته یا یک مرکز معین. عنوان هسته در این نظریهٔ به همهٔ فعالیت‌هائى اطلاق مى‌شود که در اطراف خود به توسعهٔ شهر امکان مى‌بخشد؛ که از آن جمله‌اند: مناطق مسکونی، تجاری، صنعتى دانشگاهی، مذهبى و زیارتگاهی، عمده‌فروشى و مانند آنها.

 

بخش مرکزى شهرها، هسته‌اى از مناطق عمده‌فروشى و خرده‌فروشی، بانک‌ها و دفاتر تجارى را در خود دارند. تأسیسات عمده‌فروشی، بیشتر به تشکیل هسته‌هائى در طول راه‌‌آهن‌ها و راه‌هاى اصلى تلاش دارند. صنایع سنگین شهر، در منطقه‌هاى حاشیه‌اى شهر، هسته جدیدى را به‌وجود مى‌آورند.

همهٔ این عوامل که بر شمرده شد، در اطراف خود به توسعهٔ شهر امکان مى‌دهند و هسته‌هاى جدیدى را مى‌سازند. فعالیت‌هاى دیگر اقتصادی، اجتماعى شهر نیز، به دور چنین هسته‌هائى حلقه مى‌زنند.

ساخت عمومى شهرها

براساس نظریهٔ رابرت دیکنسن  ، محدوده‌هاى ساخت شهر به قرار زیر است:

- منطقهٔ مرکزى:

شامل مرکز و بخش قدیمى شهر، که مجموعه‌اى از مراکز عمده‌فروشی، خرده‌فروشی، تجارى و ادارى و بخشى از واحدهاى مسکونى است.

- منطقهٔ میانى:

که شامل یک منطقه مسکونى متراکم مى‌شود و صنایع سبک کوچک را نیز، در خود جاى داده است.

- منطقهٔ بیرونى:

که اصولاً به‌عنوان یک منطقه مسکونى به شمار مى‌آید. این منطقه، منطقه‌اى باز با فضاهاى پر وسعت و پارک‌‌هاى عمومى است. در این منطقه، خصیصه‌هاى شهرى در محل تقاطع وسایل ارتباطی، یک هستهٔ قدیمی، یک بازار محلی، یک روستا یا هستهٔ کهن صنعتی، شکل یافته و همه جا گیر مى‌شود.

- حاشیهٔ شهر یا مرزهاى ده شهر:

که یک منطقهٔ بیرونى حومهٔ شهرى است و آن سوى مرزهاى ادارى شهر واقع شده است و یک حوزهٔ پروسعت روستائى به شمار مى‌رود. با توسعهٔ شهر، مناطق مسکونى به‌سوى منطقهٔ بیرونى پیش رفته و صنایع جدید در مسیر راه‌هاى ارتباطى مهم و در اطراف شهرک‌ها و روستاها ایجاد مى‌شوند.

ساخت ستاره‌اى شکل

نظریهٔ ساخت دایره‌اى شکل شهر، نمودار حالات یک شهر ساکن و ثابت نمى‌باشد. بلکه، در اغلب موارد به علت رشد و توسعهٔ شهر، متحرک و غیرثابت است. توسعه شهر مى‌تواند به دو صورت عملى شود: یا در اطراف خود توسعه پیدا کند؛ و یا به‌وسیلهٔ عمل تمرکز در داخل آن رشد پیدا نماید.

به موازات افزایش جمعیت، سازمان‌ها و تأسیسات بخش مرکزى شهرها، مراحل مختلف اکولوژى شهرى (جدائى گزینی، هجوم و جایگزینی، توالى و تسلسل و...) ظاهر مى‌شود؛ و در اثر ایجاد موج توسعه، شهر به نواحى اطراف و بیرونى خود توسعه مى‌یابد. حرکت جمعیت، تأسیسات، صنایع و سازمان‌هاى شهرى به اطراف شهرها، به یک شکل عمل نمى‌نمایند، و از جهات مختلف شهر به‌سوى ناحیهٔ مرکزى شهر، به یک مقیاس صورت نمى‌گیرند. در مقابل توسعهٔ شهر، وجود موانع طبیعى مانند شیب‌هاى تند، تپه‌‌ها و کوه‌ها، عاملى بازدارنده است؛ و لذا شهر یا بدان جهات توسعه پیدا نمى‌کند و یا در صورت توسعه، مشکلات و افزایش هزینه‌هائى را به دنبال دارد.

مسیرهاى حمل و نقل، شاه‌راه‌ها، خیابان‌ها و خطوط آهن، همه تحت تأثیر وجود عوامل نامنظم و نامساعد شهرها و اطراف آن واقع مى‌شوند. چنین شبکه‌هاى ارتباطى سعى دارند که در شکل شعاعى به‌وجود آیند. ولى عملاً تعداد معدودى از آنها به حداکثر ظرفیت و کارآئى خود دست مى‌یابند. لذا، امکانات دستیابى به مسیرهاى حمل و نقل، میزان تراکم را در سطوح شهرى افزایش مى‌دهد و زمین‌هاى شهرى با امکانات وسیع حمل و نقل نسبت به سایر زمین‌ها، داراى ارزش بیشترى مى‌شوند.

در جریان دگرگونى‌هائى که در نتیجهٔ عملکرد امکانات حمل و نقل و شبکه راه‌ها در سطوح شهرى مشاهده مى‌گردد، شکل دایره‌اى مناطق متحدالمرکز تعدیل یافته و به شکل شعاعى و یا ستاره‌اى تبدیل مى‌شود و به توسعه شهر، ساخت ستاره‌اى مى‌بخشد.



ساخت خطى یا کریدورى

این نوع شهرها، معمولاً در مسیر راه‌هاى آبى یا رودخانه‌ها و یا در مسیر شبکه‌هاى اصلى ارتباطى و راه‌ها و جاده‌هاى اصلى و راه‌آهن شکل گرفته و توسعه مى‌یابند. براساس این نظریه، در گذشته شهرها در اغلب اوقات حوزه‌هاى شهرى توسعه خود را از شکل ستاره‌اى شروع نموده و به شکل دایره‌اى نزدیک مى‌شدند. ولی، توسعهٔ شبکه‌راه‌ها و مسیرهاى اصلى ارتباطی، تمایل توسعه شهر را در مسیر چنین شبکه‌هائى به‌صورت خطى یا کریدورى قرار مى‌دهد. در محل تقاطع مسیرهاى اصلى است که تراکم شهرى افزایش یافته و انبوهى به اوج خود مى‌رسد. این طرح، یکى از عوامل اصلى توسعهٔ شهرى را در سال‌هاى اخیر به‌وجود آورده و اسکلت‌بندى و قالب‌هاى آن را شاه‌راه‌هاى جدید و خطوط آهن، توأم و با هم شکل داده‌اند.




 

  • معصومه جلیلی

ساخت اجتماعی جامعه شهری در ایران

فرآیند شهر نشینی هنگامی روی می دهد که عده زیادی از مردم ، مناطق کشاورزی کشور را ترک کنند و سکونت گاههای شهری ایجاد کنند.مرکز آمار ایران شهر را نقاطی تلقی کرد که دارای شهرداری باشد.

ویژگی های عمده جامعه شهری را می توان این گونه خلاصه کرد:

1-     وسعت ابعاد جامعه

2-     بالا بودن میزان تراکم جمعیت

3-     عدم تجانس ساکنین؛ بخصوص از نظر تقسیم کار و اختلا نقش ها( تنوع شغلی)

4-     روابط غیر شخصی و رسمی افراد بر اساس خانواده هسته ای

5-     آمادگی برای پذیرش تجربیات متفاوت و جدید.

6-     عقل گرایی و رفتار بر اساس ملاک های منطقی و سود جویانه

7-     انعطاف بیشتر در مقابل سنت ها

8-     امکان گسترش نو آوری ها و تحمل بیشتر در مقابل رفتار های انحرافی

9-     تخصص در فعالیت های اساسی و ابعادی چون سیاست ، صنعت و تفریح..

در جامعه شهری ، دولت در مقام یک نهاد تخصصی ، به طور رسمی زمام امور را در اختیار دارد ، بر جامعه نظارت می کند و نظم و امنیت را برقرار می سازد.به علت تقسیم کار پیچیده در جامعه شهری نهاد های آموزشی تخصصی سازمان یافته ای وجود دارد که کودک را با همکاری خانواده تربیت می کند.

از جمله اساسی ترین سازمان های اجتماعی شهر بازار است.

 ضرورت های اولیه پیدایش شهر عبارتند از :

-          وجود اضافه تولید مواد غذایی

-          برقراری نظام حمل و نقل

-          برخورداری از سطح معینی از تکنولوژی

تمایز میان شهر و روستا بیشتر از لحاظ کارکردهای متفاوت آنها مطرح است.

 مهم ترین نتایج شهر نشینی عبارتند از :تراکم جمعیت- تنوع سازمان های اجتماعی- دگرگونی نهاد های اجتماعی

شهر ها بر اساس مهم ترین علل وجودی می توانند هر کدام نقش خاصی داشته باشند و یا چندین نقش را در کنار هم ایفا کنند.رشد شهر های بزرگ مناطق پیرامون آنها را تحت تاثیر قرار می دهد . در شهر روابط اجتماعی ؛ غیر شخصی ، سطحی و عبوری است.از این رو زمینه برای انحراف از ارزش های حاکم بر جامعه و به وجود آمده گروه های منحرف و خلافکار مستعد است.

برخی از مزایای سکونت در یک منطقه شهری را می توان به ترتیب زیر ذکر کرد:

·         -زندگی خصوصی

·         تحرک

·         تنوع در سبک زندگی و پیشه ها

·         امکان شکوفایی خلاقیت ها

·         امکانات گوناگون برای تحصیل

·         برخورداری از مراقبت های پزشکی تخصصی

·         برخورداری از فعالیت های تفریحی متنوع

·         فرصت بیشتر برای پژوهش و بررسی

شیوه استفاده از زمین در مناطق مختلف شهری از یکدیگر متفاوت است. مثلا در یک منطقه دامنه روابط اجتماعی ساکنان بسیار گسترده است ، میان آنها روابط کم و بیش صمیمانه ای برقرار استو شهروندان آن ناحیه حالت کم و بیش متجانسی دارند، و حال انکه در منطقه دیگز صفات فوق حالت معکوس پیدا می کنند . حتی نام برخی از خیابان ها ی شهر هم در مواردی از گروه های اجتماعی و یا حرفه ای ساکن در خیابان های مزبور الهام گرفته است . مثلا تهران قدیم دارای محلاتی نظیر بازار ، سنگلج ، حسن آباد، چاله میدان و گود زنبورک خانه بود.میدان های مختلف آن نظیر امین السلطان ، بهارستان ، سر قبر آقا ، مال فروش هاو گمرک نیز هر کدام ایفا کننده نقش اجتماعی و اقتصادی خاصی بود.

  • معصومه جلیلی