جامعه شناسی

جامعه شناسی
طبقه بندی موضوعی

ساخت اجتماعی جامعه روستایی در ایران

جامعه روستایی که به آن جامعه کوچک یا جامعه قومی نیز گفته اند به گروهی از انسانها اطلاق می شود که دارای  نحوه زندگی مشابه ، زبان، شیوه های قومی و مقتضیات اجتماعی مشترکند.خانواده در یک جامعه روستایی نهاد اصلی است.

نهاد مذهبی در یک جامعه قومی بسیار سنتی است و اغلب همه افراد این جامعه با هم در مراسم و شعایر مذهبی شرکت می جویند . در جامعه روستایی اقتدار در دست ریش سفیدان است .حکومت در این جوامع جنبه غیر رسمی دارد ، قوانین یا مقررات مکتوبی برای آن تدوین نشده است، و مردم نیازی به تخصص در کارها ندارند.

آموزش در جامعه روستایی به طور کامل بر عهده خانواده است.

روابط میان افراد در جوامع روستایی شخصی و بی ریاست.

اساسی ترین ویژگی های جامعه روستایی عبارتند از :

  • -محدودیت ابعاد جغرافیایی

  • کمی تراکم جمعیت ،

  • تجانس روستائیان ( به ویژه از نظر شغلی و نقش های اجتماعی) ،

  • ثبات و مقاومت در برابر دگرگونی ،

  • انزوای نسبی اجتماعی و جغرافیایی

  • تکیه بیشتر بر ساخت های خانوادگی و خویشاوندی .

رابطه روستائیان و دولت در ایران طی قرن ها بر اساس دو محور سرباز گیری و وصول مالیلت بوده است.روستایی با طبیعت در ارتباط مستقیم است وو نظام زندگی او متاثر از عوامل اقلیمی است. زندگی روستایی در فضا گستردگی زیاد دارد و به این علت گرایش کلی به پراکندگی است. طبیعت روستا طبیعتی است ساخته شده که بر اثر کار انسانی دگرگونی یافته است.روستایی با پرورش موجودات زنده سرو کار دارد و از این رو کار وی تابع رشد گیاهان و نباتات و تولید مواد زنده پر مخاطره است. عکس العمل های موجودات زنده در رابطه با محیط کاملا قابل پیش بینی یا منترل نیست.

مهم ترین عوامل موثر در استقرار واحد های روستایی عبارتند از : آب زمین منابع طبیعی موقعیت طبیعی- نظام کشاورزی عوامل جمعیتی رشد تکنولوژی- راه- تسهیلات عمومی و بالاخره توسعه منطقه ای و مالی.

سه گونه متفاوت از رابطه مسکن و مزرعه و و تاسیسات اجتماعی در فضای روستا تشخیص داده می شود:

1-سکونت پراکنده: خانه ها در مزرعه ها قرار دارد. این مناطق که با هم پیوستگی هم دارند در خیلی از موارد روستا را تشکیل نمی دهند. تراکم مسکن در آنها خیلی متغیر است.

2-سکونت مجتمع: خانه ها به صورت نقاط نزدیک به هم و انبوه است. شکل این گونه روستا ها خیلی متنوع است.کندویی، کوچه ای ، قلعه ای ، ستاره ای و صلیبی...

در تشکیل این دهات عواملی مانند نوع مالکیت ، امنیت و آب نقش مهمی دارند.

3-صور دیگر سکونت:خانه ها در فضاییی نه جندان گسترده و لیکن بدون ترتیب معینیس پراکنده است.فاصله میان خانه ها چندان زیاد نیست.

چند شکل عمده روستا در ایران عبارتند از :

الف- پراکنده: که در آن دکان ها و خانه ها در فضای روستا و در میان مزرعه ها پراکنده است.

ب- دهات فشرده یا متراکم:که در آنها  محلات ده توسط کوچه های باریک از هم جدا می شوند و خانه ها توده وار در کنار یکدیگر قرار دارد.

ج-دهات خطی یا کوچه ا ی شکل: که واحدها و خانه های روستایی در آن در امتداد یک راه قرار گرفته اند.

د- دهات قلعه مانند: که محل سکونت روستائیان در محوطه ای مشابه با قلعه محصور است و انگیزه ایجاد آن بیشتر علل امنیتی ( هجوم دیگران و سرقت) بوده است.

وابستگی افراد به جامعه روستایی از دیدگاه های مختلف چون اقامت ؛ وابستگی اقتصادی ، مشارکت اجتماعی و پیوستگی فرهنگی است.

مهم ترین موارد اختلاف جامعه روستایی با جامعه شهری عبارتند از : نوع اشتغال ، ابعاد اجتماعی ، تراکم جمعیت ، شرایط محیطی ، تفاوت های اجتماعی ، قشر بندی اجتماعی ، تحرک اجتماعی و بالاخره انسجام اجتماعی.

در جامعه کهن روستایی میان طبقه حاکم و روستائیان ، شهری و روستایی ، باسواد و بی سواد شکاف عمیق وجود داشت. به موازات رشد اجتماعی اقتصادی بر ارتباط میان جامعه های شهری و روستایی افزوده می شود و از تفاوت های آن کاسته می گردد.ارزش های سنتی جامعه روستایی در تضاد با ارزش های نوین است.

از نظر پیوستگی فرهنگی می توان افراد را از این نظر که مراحل اولیه ورود به زندگی اجتماعی شان ( اجتماعی شده اولیه ) در روستا صورت گرفته باشد و یا آنکه بعد ها با محیط روستایی پیوند یافته باشد ( اجتماعی شده ثانویه ) متمایز کنیم.

  • معصومه جلیلی

ساخت اجتماعی جامعه ایلی در ایران

کوچ نشین ها افرادی هستند که دارای مسکن ثابتی نیستند و بر اثر عوامل مختلفی نظیر چرای حیوانات ، گردآوری مواد غذایی ، صید و یا شکار محل زندگی خود را در مسیر مشخص و یا نامشخصی تغییر می دهند.عناصر اصلی زندگی شبانی عبارتند از تحرک مکانی ، دام ، و چراگاه که این سبک زندگی عملاً مواجه باپیدایش نظام پدر سالاری و روحیه مبارزه جویی است.زندگی شبانی که با کوچ نشینی توام است نتیجه تجربیات اقوام ابتدایی است.کوچ نشینان به دو گروه عمده دامدار و گردآوری کننده مواد غذایی و شکارچی تقسیم می شوند.عدم تساوی اجتماعی در زندگی شبانی عمومیت دارد.زندگی شبانی ممکن است حالت ایلی یا نیمه ایلی داشته باشد.کوچ نشینی مبتنی بر دامداری غالباً حالت منظم دارد و گروه های انسانی همراه با حیوانات در فاصله میان ییلاق و قشلاق حرکت می کنند.عشایر کوچنده دارای چند خصلت ساخت اجتماعی قبیله ای ، اتکا معاش به دامداری و شیوه زندگی شبانی یا کوچ هستند.

ایل یک واحد منسجم اجتماعی است که دارای نام خاصی است و اعضا آن واجد فرهنگ مشترکی هستند.همه کوچ نشینان دارای منشا ایلی نیستند و درایلات زندگی بر محور دامداری است.همه ایلات همیشه به حالت کوچ نشینی باقی نمی مانند و در طول زمان ممکن است در روستا ها و یا شهرک ها اسکان پیدا کنند.در جامعه ایلی بیشتر موادی که تولید می شود توسط تولید کنندگان به مصرف می رسند.

تقسیم بندی های فرعی ایل به ترتیب اهمیت عبارتند از طایفه ، تیره و اردو.تقسیم بندی یک ایل به دنبال افزایش جمعیت صورت می گیرد. اردو کوچکترین واحد یک ایل است و چند خانوار را شامل می شودو رهبری آن بر عهده ریش سفیدان است. در راس سلسله مراتب ایلی معمولاً خان قرار دارد . و در راس هر یک از طایفه ها شخصی به نام کلانتر . اداره هر تیره بر عهده شخصی به نام کدخدا ست و در پایین ترین رده ریش سفیدان قرار دارند.ایلات ایران را می توان از نظر زبان و پراکندگی جغرافیایی طبقه بندی کرد.به عنوان مثال از نظر زبانی گروه های اصلی ایلات ایران عبارتند از : ترکمانان، ترک زبان ها، کردها ، لرها، عرب زبانان و بلوچ ها. جامعه ایلی حالتی جمع گرا داردو نام ایل و خاندان افراد عاملی است که به آنان امتیاز اجتماعی می بخشد.

  • معصومه جلیلی

هنجارها ، ارزش ها و انحرافات اجتماعی

هر جامعه از طریق هنجارها ، رفتارهای مناسب را تعیین می کند. تعریف برخی از رفتارها به عنوان رفتار انحرافی در جهت تقویت هنجارهای اجتماعی است.هنجار(norm) یک قاعده رفتاری است که رفتار افراد را در شرایط مشخص معین می کند.قوانین ،طرز لباس پوشیدن ،مقررات اداری ،برنامه تحصیلی ،قواعد و ورزش ها و بازی ها ،همه گونه هایی از هنجارهای اجتماعی هستند.هنجارهای اجتماعی از طریق مذهب ،قانون ، دولت و تجربه های فردی تشکیل می شوند.بسیاری از هنجار های مهم زندگی ما نیز از عادات و سنت ها ناشی می شوند و در ردیف شیوه های سنتی و تکراری انجام امور روزمره ما قرار می گیرند.

هنجارهای یک جامعه اهمیت یکسانی ندارندو از این نظر جامعه شناسان درصدد طبقه بندی این هنجارها برآمده اند.ویلیام گراهام سمنر از اولین جامعه شناسانی است که دست به طبقه بندی هنجار ها زده است. سمنر هنجارها را در سه گروه طبقه بندی می کند:

1-شیوه های قومی ؛که عبارتند از عادات یا روش های سنتی انجام کارها.تخلف از شیوه های قومی معمولاًمجازات به همراه ندارد.

2-رسوم اجتماعی؛ که رویه های کرداری ضروری هستندو برای رفاه جامعه لازم شمرده می شوندو تخلف از آنها جرم محسوب و به شدت مجازات می گردد.

3-قوانین ؛هنجارهایی هستند که توسط مقامات دولتی برقرار می شوند و به علت ضمانت اجرایی دارای مشروعیت قانونی هستند.

هنجارها در همه شرایط رعایت نمی شوند و در برخی از موارد از تبعیت ازآنها تخلف می شود. چرا که حمایت چندانی از آنها به عمل نمی آیدیا با سایر هنجارها در تضاد هستند.

ارزش های اجتماعی ؛مفاهیمی جمعی هستند از آنچه که از نظر فرهنگی خوب، مطلوب و مناسب و یا اینکه بد ، غیرمطلوب و نامناسب تلقی می شوند.در جوامع صنعتی خوش قولی ، پیشرفت مادی و رقابت ارزش های اجتماعی مهم  هستند و حال آنکه در جوامع غیر صنعتی ارزش های دیگری دارای اهمیت هستند.ارزش ها در جوامع صنعتی نظام پیچیده و متضادی دارند در حالیکه در جوامع غیر صنعتی توافق روی ارزش ها ساده تر است .عدم توافق در جوامع صنعتی بیشتر است.

انحراف اجتماعی

هر عمل یا بیانی از اعضا جامعه که نوعی تجاوز به هنجارهای گروهی شناخته می شودیا به طور خلاصه ناهمسازی با هنجارهای گروهی.انحراف امری نسبی است و جنبه مطلق ندارد. یک فرد کاملاً منحرف به دشواری می تواند برای مدت طولانی زنده باقی بماند. افراد منحرف نیز در اموری مانند عادات غذایی، تفریحات و بسیاری از فعالیت های روزمره حالتی کاملاًعادی و به هنجار دارندو از طرف دیگر اکثر افراد کاملاً عادی هم ممکن است گاهی رفتار انحرافی داشته باشند.

انحرافات اجتماعی را می توان به دو گروه اولیه و ثانویه ( قانونی )تقسیم کرد.انحراف اولیه (primary deviance) خیلی جدی نیست و تصویر فرد از خویش را چندان متاثر نمی سازد و پایگاه و نقش اجتماعی شخص را متاثر نمی سازد.انحراف ثانویه (secondary deviance) مواجه با عکس العمل شدید جامعه می شود و در اینجا فرد برچسب منحرف می گیرد و تصویر فرد از خویشتن تغییر می کند.

جرائم سازمان یافته از صور نوین جرم است و اعضا این گروه ها سازمان یافته و مجهزند و معمولاً رهبران آنها از گروه های متفاوت قومی هستند.فساد قابل تقسیم به انواع فعال و غیر فعال است .فساد فعال وقتی است که مثلاً پول برای اخذ امتیاز معینی از یک مقام اداری سیاسی مورد استفاده قرار می گیرد.فساد غیر فعال حالتی است که برای رشوه گیرنده مطرح می شود.تروریسم گونه ای از استراتژی سیاسی است که بر پایه کاربرد سیستماتیک اقدامات خشونت آمیز به منظور گسترش ناامنی قرار دارد.

ریشه های انحرافات اجتماعی را می توان در دگرگونی در هنجارها و بی هنجاری ، تضاد ارزش ها ، تعریف جدید از چیزها، ضایعات ، عدم دسترسی به هدف ها ، تضاد میان هدف هاو وسایل، عدم صمیمیت و دورویی و انعطاف جامعه در مقابل برخی از مجرمین طبقه بندی نمود.جامعه فقط به عده ای برچسب منحرف می زند . برچسب زنی با قابلیت رویت انحراف، شدت عدم تایید ، تکرر در تخلف ، فشار اجتماعی و منابع خلافکاران در رابطه است.

ﻧﻈﺎرت اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ 

ﻧﻈﺎرت اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﻪ اﺑﺰارﻫﺎ وروش ﻫﺎﯾﯽ اﻃﻼق ﻣﯽ ﺷﻮدﮐﻪ ﺑﺮای وادارﮐﺮدن ﻓﺮدﺑﻪ اﻧﻄﺒﺎق او ﺑﺎاﻧﺘﻈﺎرات ﮔﺮوه ﻣﻌﯿﻦ ﯾﺎ ﮐﻞ ﺟﺎﻣﻌﻪ ، ﺑﻪ ﮐﺎرﻣﯽ رود.ﻫﺮﮔﺎه ﻧﻈﺎرت اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، درﻋﻤﻞ ﺗﺤﻘﻖ ﭘﯿﺪاﮐﻨﺪ، رﻓﺘﺎرﻓﺮد ﺑﺎﻧﻮع رﻓﺘﺎر ﻣﻮرد اﻧﺘﻈﺎر ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﻣﯽ ﺷﻮد.ﻧﻈﺎرت اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﺼﻮرت ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ ﻧﯿﺰﺑﯿﻦ اﻓﺮاد اﻋﻤﺎل ﻣﯽ ﺷﻮد،ﯾﻌﻨﯽ ﻣﺎﺑﺮرﻓﺘﺎردﯾﮕﺮان ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﯽ ﮔﺬارﯾﻢ ودرﻣﻘﺎﺑﻞ ،دﯾﮕﺮان ﻧﯿﺰﺑﺮرﻓﺘﺎر ﻣﺎﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﯽ ﮔﺬارﻧﺪ

 

اﻫﻤﯿﺖ ﻧﻈﺎرت اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ 

ﺑﺮای آﻧﮑﻪ ﺳﺎزﻣﺎن اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺳﻄﺢ ﻣﻄﻠﻮب ،وﺟﺎﻣﻌﻪ ﻧﻈﻢ ﺧﻮد راﺣﻔﻆ ﮐﻨﺪ،ﺑﺎﯾﺪ رﻓﺘﺎرﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺻﻮرت اﻟﮕﻮ ﺑﻪ ﺧﻮدﮔﺮﻓﺘﻪ ،ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﭘﺬﯾﺮﺑﺎﺷﺪواﺳﺘﻤﺮارواداﻣﻪ ﯾﺎﺑﺪ

ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ آراﻣﯽ  ﺑﻪ ﮐﺎرﮐﺮدﻫﺎی ﺧﻮد اداﻣﻪ دﻫﺪ ،ﻣﮕﺮآﻧﮑﻪ اﻋﻀﺎﯾﺶ ﺧﻮدرا ﺑﺎﻣﻮازﯾﻦ وﻫﻨﺠﺎرﻫﺎ ﻣﻨﻄﺒﻖ ﺳﺎﺧﺘﻪ ،ﻧﻘﺶ ﻫﺎی ﻣﺤﻮل ﺷﺪه را اﻧﺠﺎم دﻫﻨﺪ وﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻫﺎی ﺧﻮد راﻃﻮری ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﮐﻨﻨﺪﮐﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﯾﺎﮔﺮوه ﺑﺘﻮاﻧﺪﺑﻪ اﻫﺪاف ﺧﻮددﺳﺖ ﯾﺎﺑﺪ

 

ﻣﮑﺎﻧﯿﺴﻢ ﻫﺎی رﺳﻤﯽ وﻏﯿﺮرﺳﻤﯽ ﻧﻈﺎرت اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ 

ﻧﻈﺎرت ازﻃﺮﯾﻖ ﻋﻮاﻣﻞ ﺑﯿﺮوﻧﯽ ﺑﻪ دوﺻﻮرت رﺳﻤﯽ وﻏﯿﺮرﺳﻤﯽ ﺻﻮرت ﻣﯽ ﮔﯿﺮد.ﻧﻈﺎرت اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻏﯿﺮرﺳﻤﯽ ﻏﺎﻟﺒﺎدرﮔﺮوه ﻫﺎی ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ آﺷﮑﺎرﻣﯽ ﺷﻮد ودرﺣﻘﯿﻘﺖ ،ﯾﮑﯽ ازﮐﺎرﮐﺮدﻫﺎی ﮔﺮوه ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ اﺳﺖ.ﻣﮑﺎﻧﯿﺴﻢ ﻏﯿﺮرﺳﻤﯽ ﺷﺎﻣﻞ ﺗﻤﺴﺨﺮ،ﺧﻨﺪﯾﺪن ،زﺧﻢ زﺑﺎن زدن،ﺷﺎﯾﻌﻪ  ﭘﺮاﮐﻨﯽ،ﻃﺮد و...ﻣﯽ ﺷﻮد.ﻧﻈﺎرت اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ رﺳﻤﯽ راﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺗﻌﺪادﺑﺴﯿﺎری از ﺳﺎزﻣﺎن ﻫﺎ وﻣﻮﺳﺴﺎت ﻣﺨﺘﻠﻒ درون ﺟﺎﻣﻌﻪ اﻋﻤﺎل ﮐﻨﻨﺪ.ﺑﺮﺧﯽ ازاﯾﻦ ﺳﺎزﻣﺎن ﻫﺎ ﺑﻪ اﯾﻦ ﻗﺮاراﺳﺖ :ﭘﻠﯿﺲ ،زﻧﺪان،ﻣﺮاﮐﺰ ﻧﮕﻬﺪاری ﺟﻮاﻧﺎن ﺑﺰﻫﮑﺎر،دادﮔﺎﻫﻬﺎو... 

انواع عوامل نظارت اجتماعی و مجازات های هر کدام

عامل نظارت

عامل اجرا

مجازات

آداب و رسوم

سنت

عدم تایید اجتماعی

قانون

دولت

مجازات قانونی

اخلاقیات

قراردادهای اجتماعی

عدم تایید جامعه

مذهب

نظام مذهبی

مجازات معنوی

  • معصومه جلیلی

ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮی ﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ درون ﺟﺎﻣﻌﻪ ای 

ﻫﺮﺟﺎﻣﻌﻪ ﺧﻮاه ﭘﯿﺸﺮﻓﺘﻪ وﺗﻮﺳﻌﻪ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ وﺧﻮاه ﺳﺎده وﺗﻮﺳﻌﻪ ﻧﯿﺎﻓﺘﻪ ، ﺟﻠﻮه ﻫﺎی ﮐﻢ وﺑﯿﺶ ﻣﺸﺘﺮﮐﯽ از ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮی در ﺷﺮاﯾﻂ زﻧﺪﮔﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ راﺑﻪ ﻧﻤﺎﯾﺶ ﻣﯽ ﮔﺬارد ﮐﻪ زﻣﯿﻨﻪ ﻫﺎی اﺻﻠﯽ آن ازاﯾﻦ ﻗﺮارﻧﺪ

·         ﺗﻔﺎوت در ﻓﺮﺻﺖ ﻫﺎی زﻧﺪﮔﯽ 

·         ﺗﻔﺎوت درآﻣﺪی

·         ﺗﻔﺎوت در ﭘﺎﯾﺪاری اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ  -  زﯾﺴﺘﯽ ﮔﺮوه

·         ﺗﻔﺎوت در ﻓﺮﻫﻨﮓ

·         ﺗﻔﺎوت در رﻓﺘﺎرﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ

اﺻﻄﻼح ﻓﺮﺻﺖ ﻫﺎ ﯾﺎ ﺷﺎﻧﺲ ﻫﺎی زﻧﺪﮔﯽ را ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ  ﺑﺎر وﺑﺮ  ﺑﻪ ﮐﺎر ﺑﺮد  وﻣﻨﻈﻮر او از اﯾﻦ اﻣﮑﺎﻧﺎت  اﺧﺘﺼﺎﺻﯽ ﺷﺨﺺ  ازﻟﺤﺎظ ﺑﺮﺧﻮرداری از ﺛﺮوت ،وﺿﻌﯿﺖ ﺑﯿﺮوﻧﯽ زﻧﺪﮔﯽ  وﺗﺠﺮﺑﻪ ﺷﺨﺼﯽ ﺑﻮد .ﻓﺮﺻﺖ ﻫﺎی زﻧﺪﮔﯽ را ﺑﻪ وﺳﯿﻊ ﺗﺮﯾﻦ  ﻣﻌﻨﺎی آن ﻣﯽ ﺗﻮان ﺑﻪ ﺷﺎﻧﺲ  دﺳﺘﺮﺳﯽ ﺑﻪ اﻧﻮاع ﮐﺎﻻﻫﺎی اﻗﺘﺼﺎدی ﯾﺎ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺑﺮای ﻫﺮﻓﺮد درﻫﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪ داﻧﺴﺖ .  ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮی در ﻓﺮﺻﺖ ﻫﺎی زﻧﺪﮔﯽ  ﯾﻌﻨﯽ ﺗﻮزﯾﻊ ﺗﻔﺎوﺗﯽ و ﺗﻔﺎﺿﻠﯽ اﻣﮑﺎﻧﺎت وﻓﺮﺻﺖ ﻫﺎﯾﯽ ازﻗﺒﯿﻞ ﺗﺤﺼﯿﻼت ،اﺷﺘﻐﺎل ،درآﻣﺪ ،ﺑﻬﺪاﺷﺖ و...   .

- ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮی در درآﻣﺪ اﺷﺎره اﺳﺖ  ﺑﻪ ﺳﻬﻢ ﻣﺘﻔﺎوت وﻧﺎﻣﺴﺎوی اﺷﺨﺎص ﯾﺎ ﮔﺮوه ﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ازدرآﻣﺪ وﺛﺮوت ﺟﺎﻣﻌﻪ . ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮی درآﻣﺪی ﯾﮑﯽ از ﻣﻬﻢ ﺗﺮﯾﻦ وﭘﺎﯾﻪ ﯾﯽ ﺗﺮﯾﻦ ﻋﻮاﻣﻞ ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ اﺳﺖ  .ﻣﻮﺿﻮع ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ درآﻣﺪدرﺟﺎﻣﻌﻪ ، دﺳﺖ ﮐﻢ ﺑﯿﺶ ازﺻﺪﺳﺎل اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﻤﯽ از ﻣﻀﻤﻮن  وﻣﺤﺘﻮای ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎ وآﺛﺎر اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ  ﺧﺎﺻﻪ درارﺗﺒﺎط  ﺑﺎﺣﻮزه ﻫﺎی  ﺑﺤﺚ درﺟﺎﻣﻌﻪ ﺷﻨﺎﺳﯽ واﻗﺘﺼﺎد را ﺑﻪ ﺧﻮد اﺧﺘﺼﺎص داده اﺳﺖ .  اﻟﮕﻮی ﺗﻮزﯾﻊ درآﻣﺪ درﻫﺮﺟﺎﻣﻌﻪ ﺗﺤﺖ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﭘﻨﺞ دﺳﺘﻪ ﻋﻮاﻣﻞ ﺷﮑﻞ ﻣﯽ ﮔﯿﺮد ﮐﻪ ازاﯾﻦ ﻗﺮارﻧﺪ :  وﺿﻌﯿﺖ ﺧﺎﻧﻮادﮔﯽ ﻓﺮد (زادﮔﺎه ﺧﺎﻧﻮادﮔﯽ )، وﺿﻌﯿﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻓﺮد (زادﮔﺎه اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ  )،ﺧﺼﺎﯾﺺ ارﺛﯽ (زادﮔﺎه ارﺛﯽ ) ،ﮐﻮﺷﺶ وﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺷﺨﺼﯽ ،ﻋﻮاﻣﻞ ﺗﺼﺎدﻓﯽ .

- ﭘﺎﯾﺪاری "اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ زﯾﺴﺘﯽ " را ﻣﯽ ﺗﻮان ﺑﺮﻣﺒﻨﺎی دو ﺷﺎﺧﺺ اﺻﻠﯽ " زادوزاﯾﺶ "و "ﻣﺮگ وﻣﯿﺮ"ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮد ﮐﻪ ﻫﺮﮐﺪام ﺑﻪ ﻧﻮﺑﻪ ی ﺧﻮد ﺑﺎزﮔﻮی درﺟﺎﺗﯽ از ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮی اﻧﺪ ﺷﮑﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻓﺮﺻﺖ ﻫﺎی زﻧﺪﮔﯽ ودرآﻣﺪﻫﺎی ﻣﺘﻔﺎوت  " رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﻣﺘﻔﺎوﺗﯽ را در ﻋﺮﺻﻪ "زاد وزاﯾﺶ " ازﯾﮏ ﺳﻮ ووﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎی ﻣﺘﻔﺎوﺗﯽ را ازﺣﯿﺚ ﻣﯿﺰان  "ﻣﺮگ وﻣﯿﺮ ازﺳﻮی دﯾﮕﺮ ﻣﻮﺟﺐ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ . ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت دﻧﯿﺲ راﻧﮓ ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮان " روﻧﺪﻫﺎی ﺑﺎروری  ﻃﺒﻘﺎﺗﯽ درﮐﺸﻮرﻫﺎی ﻏﺮﺑﯽ " ﻧﺸﺎن ﻣﯽ دﻫﺪ ﮐﻪ  "درﯾﮏ دوره ﭼﻬﻞ ﺳﺎﻟﻪ از 1870 ﺗﺎ 1910دراﯾﺎﻻت ﻣﺘﺤﺪه اﻣﺮﯾﮑﺎ واروﭘﺎ ﻣﯿﺰان زادووﻟﺪ از ﻃﺒﻘﻪ ﯾﯽ ﺑﻪ ﻃﺒﻘﻪ دﯾﮕﺮ ﻣﺘﻔﺎوت ﺑﻮده وﻋﻤﻮﻣﺎ ﺑﺎﻃﺒﻘﻪ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ ﻣﻨﻔﯽ داﺷﺘﻪ اﺳﺖ ".  ﻫﻤﯿﻦ ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮی  وﺗﻔﺎوت ﻃﺒﻘﺎﺗﯽ را ﺑﺎﮔﺮاﯾﺸﯽ ﻣﻌﮑﻮس درزﻣﯿﻨﻪ وﻗﺎﯾﻊ ﻣﺮگ وﻣﯿﺮ  ﻣﯽ ﺗﻮان دﯾﺪ .ﮔﺮوه ﻫﺎی ﻓﻘﯿﺮ وآﺳﯿﺐ ﭘﺬﯾﺮ ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ ﻋﺪم دﺳﺘﺮﺳﯽ ﺑﻪ اﻣﮑﺎﻧﺎت  ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺮای ﺑﻘﺎء درﻣﻌﺮض ﻣﺮگ وﻣﯿﺮ ﺑﯿﺸﺘﺮی ﻗﺮار دارﻧﺪ . 

- درﻫﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﻌﻤﻮﻻ ارزش ﻫﺎی ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ  ﻃﺒﻘﻪ ﯾﺎ ﻃﺒﻘﺎت ﻣﺴﻠﻂ ﺑﻪ ﺻﻮرت ارزش ﻫﺎی ﻣﻌﯿﺎر (اﺳﺘﺎﻧﺪارد )ﻣﻼک ﺗﻌﺮﯾﻒ وﺗﺸﺨﯿﺺ ﻫﻨﺠﺎرﻫﺎ ﻗﺮار ﻣﯽ ﮔﯿﺮد .ﺑﺮ اﯾﻦ اﺳﺎس  ﻣﯽ ﺗﻮان  ﻣﯿﺰان اﻧﺤﺮاﻓﺎ ت از اﯾﻦ ﻫﻨﺠﺎرﻫﺎ ی ﻣﻌﯿﺎر را ﻣﻌﺮف ﺷﺪت ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮی ﻫﺎی ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮد وآن را ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺷﺎﺧﺼﯽ ﺑﺮای ﺗﺸﺨﯿﺺ درﺟﻪ ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮی ﻻﯾﻪ ﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﻪ ﮐﺎر ﮔﺮﻓﺖ .

- رﻓﺘﺎر اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ دﻻﻟﺖ  ﺑﺮ رﻓﺘﺎر ﻓﺮد در ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ ﻣﺤﯿﻂ ﺑﯿﻦ ﺷﺨﺼﯽ اودارد  .ازآﻧﺠﺎ ﮐﻪ اﻓﺮاداﻟﮕﻮﻫﺎی اﯾﻦ ﭘﺎﺳﺦ را  درﻓﺮاﯾﻨﺪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺷﺪن ﮐﺴﺐ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ، ﭘﺲ رﻓﺘﺎر اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ  راﻧﯿﺰ ﻣﯽ ﺗﻮان  دارای ﺧﺎﺳﺘﮕﺎه ﻃﺒﻘﺎﺗﯽ داﻧﺴﺖ  .ﺑﻪ اﯾﻦ ﺗﺮﺗﯿﺐ  ﺻﻮرت ﻫﺎی ﻣﻔﻬﻮﻣﯽ ﮔﺴﺘﺮش  ﯾﺎﻓﺘﻪ رﻓﺘﺎر اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻧﻈﯿﺮ آﻧﭽﻪ ﻧﺎﻇﺮ ﺑﺮﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ ﮔﺮوﻫﯽ وﯾﺎ ﻣﯿﺰان ادﻏﺎم ﻓﺮد درﮔﺮوه اﺳﺖ ﻧﯿﺰ ﺗﺎﺑﻌﯽ از ﭘﺎﯾﮕﺎه ﻃﺒﻘﺎﺗﯽ اﻓﺮاد اﺳﺖ .  5 - 

-ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻣﺤﺘﻮم ﻋﻤﻠﮑﺮد ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮی درﺳﻄﺢ 5ﻣﻮءﻟﻔﻪ اﺻﻠﯽ ﯾﺎدﺷﺪه - ﻓﺮﺻﺖ ﻫﺎی زﻧﺪﮔﯽ ، درآﻣﺪ ،ﭘﺎﯾﺪاری اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ زﯾﺴﺘﯽ ، ﻓﺮﻫﻨﮓ ورﻓﺘﺎر اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ  - ﺷﮑﻞ ﮔﯿﺮی ﻻﯾﻪ ﺑﻨﺪی ﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ  ﻣﺘﻔﺎوت درﺟﻮاﻣﻊ اﻣﺮوزﯾﻦ اﺳﺖ ، دﺳﺖ ﮐﻢ ﺷﺶ ﻧﻮع ﻻﯾﻪ ﺑﻨﺪی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻣﺘﻔﺎوت دراﮐﺜﺮ ﺟﻮاﻣﻊ اﻣﺮوزی درﮔﯿﺮ ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮی ﻫﺎی ﺷﺪﯾﺪ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﯽ ﺧﻮرد ﮐﻪ از اﯾﻦ ﻗﺮارﻧﺪ :

ﻻﯾﻪ ﺑﻨﺪی ﺳﯿﺎﺳﯽ ،  ﺛﺮوت ودرآﻣﺪ ، ﺷﻐﻠﯽ ،آﻣﻮزﺷﯽ ، ﻧﮋادی وﻗﻮﻣﯽ ،ﺳﻨﯽ وﺟﻨﺴﯽ  .

  • معصومه جلیلی

ﻃﺒﻘﺎت اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ 

ﺗﻌﺮﯾﻒ :ﻃﺒﻘﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﻪ ﺑﺨﺸﯽ ازﺟﺎﻣﻌﻪ اﻃﻼق ﻣﯽ ﺷﻮد ﮐﻪ ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ داﺷﺘﻦ ارزش ﻫﺎی ﻣﺸﺘﺮک،ﻣﻨﺰﻟﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻣﻌﯿﻦ ،ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻫﺎی دﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ،ﻣﯿﺰان ﺛﺮوت ودﯾﮕﺮداراﯾﯽ ﻫﺎی ﺷﺨﺼﯽ وﻧﯿﺰ آداب ﻣﻌﺎﺷﺮت ،ﺑﺎدﯾﮕﺮ ﺑﺨﺶ ﻫﺎی ﻫﻤﺎن ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﺘﻔﺎوت ﺑﺎﺷﺪ

 

ﺷﺎﺧﺺ ﻫﺎی ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻃﺒﻘﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ  

درﺟﻮاﻣﻊ ﺻﻨﻌﺘﯽ ﭘﯿﺸﺮﻓﺘﻪ ،ﺳﻪ ﺷﺎﺧﺺ اﺻﻠﯽ ﺑﺮای ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻃﺒﻘﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﻪ ﮐﺎر ﻣﯽ رود ﮐﻪ ﻋﺒﺎرﺗﻨﺪ از :درآﻣﺪ،ﺷﻐﻞ وﻣﯿﺰان ﺗﺤﺼﯿﻼت .ﻋﻼوه ﺑﺮاﯾﻦ ﺷﺎﺧﺺ ﻫﺎی ﻋﻤﺪه ،ﻣﺘﻐﯿﺮ ﻫﺎی ﻣﻬﻢ دﯾﮕﺮی ﻣﺎﻧﻨﺪ ،ﻧﮋاد،ﻣﺬﻫﺐ ،ﻣﻠﯿﺖ ،ﺟﻨﺲ،ﻣﺤﻞ ﺳﮑﻮﻧﺖ، ﭘﯿﺸﯿﻨﻪ ی ﺧﺎﻧﻮادﮔی ﻮﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﻃﻮرﮐﻠﯽ ،وﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎی ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ،ﺟﺰوﺷﺎﺧﺺ ﻫﺎی ﻃﺒﻘﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﻪ ﺷﻤﺎر ﻣﯽ روﻧﺪ

 

ﻗﺸﺮﺑﻨﺪی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ  

ﻧﻈﺎم ﻗﺸﺮﺑﻨﺪی ،اﻓﺮادراﺑﺎﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻣﺘﯿﺎزاﺗﺸﺎن رﺗﺒﻪ ﺑﻨﺪی ﻣﯽ ﮐﻨﺪوآﻧﻬﺎرا درآن ﻃﺒﻘﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ اﯾﻦ اﻣﺘﯿﺎزات ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ اﺳﺖ ،ﺟﺎی ﻣﯽ دﻫﺪ.اﻣﺘﯿﺎزات اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ را ﻓﺮﻫﻨﮓ وﺟﺎﻣﻌﻪ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ

ﻃﺒﻘﻪ درﺑﺮاﺑﺮﮐﺎﺳﺖ  

ﮐﺎﺳﺖ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻧﻈﺎم ﺧﺸﮏ ﻗﺸﺮﺑﻨﺪی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ اﻃﻼق ﻣﯽ ﺷﻮدﮐﻪ اﻋﻀﺎی آن ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﻨﺪ ازﯾﮏ ﮐﺎﺳﺖ ﺑﻪ ﮐﺎﺳﺖ دﯾﮕﺮ اﻧﺘﻘﺎل ﯾﺎﺑﻨﺪ .ﻧﻈﺎم ﻃﺒﻘﺎﺗﯽ ،درﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺑﺎﻧﻈﺎم ﮐﺎﺳﺘﯽ،اﯾﻦ ﺗﻔﺎوت راداردﮐﻪ ﻧﻈﺎم ﻃﺒﻔﺎﺗﯽ "ﺑﺎز"اﺳﺖ ،زﯾﺮادراﯾﻦ ﻧﻈﺎم ،ﺣﮑﻮﻣﺖ ،ﻣﺬﻫﺐ ﯾﺎﻓﺮﻫﻨﮓ ،ﺗﺤﺮک ازﯾﮏ ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻪ ﻃﺒﻘﻪ دﯾﮕﺮ راﻣﺤﺪود ﻧﮑﺮده اﺳﺖ .   

ﻧﺎ ﺑﺮاﺑﺮی ﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ 

درک ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮی ﻫﻤﻮاره ﺗﻨﻬﺎ ازﻃﺮﯾﻖ ﺳﻨﺠﺶ وﻣﻘﺎﯾﺴﻪ اﻣﮑﺎﻧﭙﺬﯾﺮ ﻣﯽ ﺷﻮد .وﺣﺪت ﻣﺘﻀﻤﻦ ﻫﻤﺴﺎﻧﯽ وﺑﺮاﺑﺮی اﺳﺖ درﺣﺎﻟﯿﮑﻪ درﺷﺮاﯾﻂ ﮐﺜﺮت ﻧﺎﻫﻤﺴﺎﻧﯽ وﺑﻪ ﺗﺒﻊ آن ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮی اﻣﮑﺎن ﺑﺮوز ﭘﯿﺪا ﻣﯽ ﮐﻨﺪ .  

  • معصومه جلیلی